سلاح جنگی
انواح سلاح و مهمات جنگی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



51654+


موشک بالستیک کوتاهبرد پریتوی هند

پریتوی یک سامانه موشکی بالستیکی کوتاهبرد ساخت هندوستان که از سوخت مایع بهره میبرد و از سکوهای سیار قابل شلیک است.این موشک تاحدود زیادی از سامانه های موتوری و سیستمهای هدایت موشک پدافند هوایی شوروی موسوم به سام-2 گایدلاین الهام گرفته است.


 

پروژه شیطان

 

هند در سال 1970 برنامه ای موسوم به Devil یا شیطان را برای به دست آوردن موشکهای فناوری پدافندهوایی سوخت مایع شوروی موسوم به سام-2 گایدلاین از طریق مهندسی معکوس را پایه گذاری کرد

این برنامه زیر نظر وزارت دفاع هند و آزمایشگاه پژوهشی فناوری هند( DRDL ) اجرا میشد . اولین هدف این برنامه بدست آوردن توانایی تولید موشکهای پدافندی سام-2 بود.

 

پروژه شیطان بطور رسمی در سال1972 به اجرا گذاشته شد. هدف سازمان هوانوردی هندوستان از این پروژه بدست اوردن برخی اطلاعات جوی و آزمایش صفحات مخازن محدود و فشرده 350 کیلوگرمی منیزیم برای بدنه مخازن سوخت مایع و بوستز سوخت جامد بود.

در ژانویه 1975 سازمان تحقیقات فضایی هند که ابعاد دیگری را از برنامه شیطان دنبال میکرد برای بررسی کاربردهای بیشتر از این پروژه منصوب شدو در ماه مارس همان سال توانست آزمایشات موفقی را انجام دهد.البته تا این زمان این برنامه هنوز نتوانسته بود فناوری لازم برای تولید موتورهای سوخت مایع هند را تامین کندو نیاز بود که برنامه حداقل چند سال دیگر ادامه پیداکند. تا پیش از توقف این برنامه در سال 1980 اجزای مختلفی از این برنامه به دست آمد از جمله تولید نوعی راکت سوخت جامد با مخزن محکم قولادی و با توان بالا که ضربه ویژه آن 200 ثانیه بود. همچنین نوعی موتور سوخت مایع با رانش سه تن نیز به عنوان مرحله دوم موشک مذکور به دست آمد.

از نتایج این پروژه طی یک برنامه اصلاح شده در سیستمهای دیگر استفاده شداز جمله توسعه موشکی بالستیکی موسوم به پریتوی در سال 1980.


 

پریتوی-1

طراحی موشک پریتوی-1 در سال 1983 آغاز شد. این موشک 8.5 متر طول و 1.1متر قطر دارد . بدنه موشک نیز از آلیاژ آلومینیوم ساخته شده است و دربالکهای آن نیز از جنس منیزیم استفاده شده است. چهار بالک دلتا شکل در وسط موشک و چهار بالک کنترلی برای هدایت حرکت گاز در قسمت عقبی موشک تعبیه شده است.

پریتوی-1 یک موشک تک مرحله ای با موتور سوخت مایع است که از دو موتور KB lesyev که از (مشتق شده ازموتور S2.711V) مجهز به سیستم کنترل بردار رانش با رانش حدود 14تن ( 2 موتور 35 کیلونیوتن ) بهره میبرد. و زوج پیشران آن هم سوخت متشکل از TG-02 /AK20F میباشد. حداکثر برد این موشک 150 کیلومتر است . اولین پرواز این موشک در سال 1988 انجام شد و رسما در سال 1994 به خدمت نظامی هند در آمد.

پریتوی-2

پریتوی-2 (SS-250 ) در بسیاری مواردشبیه موشک پریتوی-1 است امامخازن سوخت بزرگتری دارد و سوخت بیشتری حمل میکند.این نمونه از موشک پریتوی در سال 1996 آزمایش شد. این موشک 9.4 متر طول دارد و قطر آن نیز 1.1مترو وزن آن نیز بالغ بر 4500 کیلوگرم است و همانند پریتوی-1 از دوموتور سوخت مایع شبیه موتورهای موشک پریتوی-1 استفاده میکند.اما احتمالا زوج پیشران آن تا حدی نسبت به پریتوی-1 متفاوت است. گفته میشود زوج پیشران این موشک متشکل از TG_02/Ak-271 ) است .دارابدون سامانه کنترل بردار رانش به این موشک اجازه میدهد که در ارتفاع 30 کیلومتری که پرواز عمودی را متوقف کند و جهت زاویه پرتاب موشک را به افقی تغییر دهد و با زاویه 80 درجه به سمت هدف خود اصابت کند.

در سال 2002 علاوه بر نیروی هوایی هند نیروی دریایی این کشور نیز تعدادی موشک پریتوی-2 دریافت کردند.که نام نمونه دریایی این موشک را دانوش گذاشتند. بیشتنرین برد این موشک 250 کیلومتر است.برنامه توسعه موشک پریتوی-2 از سال 1992 آغاز شد و در سال 2002 نیز موشک مذکور به تولید انبوه رسید.




موشک دانوش


دانوش عضوی از خانواده موشکهای پریتوی-2 است که قابلیت شلیک از کشتیهای جنگی را دارد.با اینکه در سالهای اخیرا تعدادزیادی آزمایش بر روی دانوش انجام شده اما حقیقت امر اینست که کارشناسان چیز زیادی در مورد این موشک نمیدانند. همه متفق القولند که موشک مذکور با سوخت مایع کار میکند و کوتاه برد است و یک موشک کشتی پرتاب است .و شباهت زیادی به پریتوی-1 دارد.

در سال 2000 اولین آزمایش از این موشک صورت گرفت . برطبق گزارشات این آزمایش ناموفق و ناامیدکننده بود اما عده دیگری اعلام کردند که آزمایش با موفقیت جزئی همراه بوده است.از آن زمان تاکنون بیش از 7 آزمایش بر روی دانوش انجام گرفته است که بسیاری از آنها با موفقیت کامل همراه بودند.در اوایل سال 2009 و سال 2010 این موشک دو آزمنایش داشت که به نظر میرسد کاملا موفقیت آمیز بوده است.به طوری که روابط عمومی دولت هند فناوری دانوش را تکامل یافته و پیشرفته توصیف کرد.این گزارش همچنین اشاره دارد که موشک مذکور وارد خدمت نظامی شده اما محل استقرار و تیراژ تولید این موشکها را اعلام نکرد.

بسیار مشکل است که بتوان متفقا در مورد دانوش اظهار نظر کرد زیرا تاکنون کارشناسان ارقام مختلفی از داده های این موشک را ارائه داده اند.برخی گزارشات برد آن را 250 کیلومتر میدانند اما گزارشهای دیگر برد آنرا350 کیلومتر ذکر کرده اند.اما بسیاری از گزارشات وزن کلاهک دانوش را حدود نیم تن تخمین زده اند.این موشک میتواند کلاهک اتمی هم حمل کند اما جرم کلاهک آن تقریبا نصف جرم کلاهک موشکهای پریتوی زمین پایه است. این موشک برای حمله به کشتیهای جنگی دشمن در دریا و اقیانوس طراحی شده است.

دقت موشکهای پریتوی را 50متر ذکر کرده اند. اما نسل سوم این موشکها که احتمالا دارای موتور سوخت جامد خواهند بود دقتی معادل 25 متر دارند. در مورد دانوش اما یک منبع هندی دقت آن را 10متر اعلام کزده است که با این دقت میتوان از این موشک برضد کشتیهای جنگی دشمن بهره برد.

حجم و جرم موشک نیز کاملا مشخص نیست .برخی منایع جرم پرتاب موشک را با استناد به مختصات موشک پریتوی-1 4000 کیلوگرم اعلام کردند اما منمابع دیگر جرم پرتاب دانوش را حتی تا 5500 کیلوگرم نیز تخمین زده اند.خبرگزاریهای هند قطر موشک را 0.9 متر و طول آنرا8.53 متر اعلام کرده اند.



سامانه دفاع موشکی هند

هند بعد از آمریکا- روسیه- و رژیم صهیونیستی چهارمین کشوری است که توانسته با استفاده از رادارهای پیشرفته و موشکهای ساخت داخل خود به آزمایش ضدموشکی اقدام کند.

PAD سامانه ضدموشکی هند است که برای انهدام موشکهای بالستیک در ارتفاعات میانی و حتی خارج از جوزمین طراحی شده است.

از آنجا که این موشک براساس موشک پریتوی ساخته شده است انتظار میرود تا ارتفاع بیش از 80 کیلومتر را مورد پوشش قرار دهد.طول موشک 10متر و قطر آن1.1متر است و وزن شلیک آن 4958 کیلوگرم است.

مرحله اول موشک از موتور موشک پریتوی استفاده میکند.مرحله دوم آن نیز یک موتور سوخت جامد است . سیستم هدایتی این موشک نیز در فاز اول پرواز اینرسیایی و فاز میانی پرواز نیز به وسیله سامانه LRTR کنترل میشود ودر فاز نهایی موشک از سیستم هدایت راداری فعال بهره میبرد. PAD قادر است موشکهای بابرد2000-3000 کیلومتر را که با سرعت 5 ماخ حرکت میکنند را منهدم کند.

نمونه پیشرفته تر PAD موسوم به PADM پنجهزار و دویست کیلوگرم جرم دارد و از سوخت جامد بهره میبرد. قادر است که مانورهای بهتر و پیچیده تری را نسبت به موشمک PAD انجام دهد.
 



 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

http://www.designworx.com/l39za/pictures/ShaneZA3.jpg

به خاطر موفقیت هایی که در هواپیمای آموزشی L-29 بدست آمد، تیم Aero با تلاش زیاد توانستند هواپیمای آموزشی نسل دوم L-39 را بسازند، که در 4 نوامبر سال 1968 میلادی اولین پرواز خود را انجام داد.
این پرنده آموزشی در سال 1974 وارد به خدمت شد و لازم به ذکر است که شوروی برای آن موتورهای قدرتمند توربوفن روسی را در نظر گرفته بود. این هواپیما کاکپیتی متفاوت داشته و از صندلی های پران بهره می برد، همچنین سوخت در چهار سلول در نظر گرفته شده در داخل بدنه هواپیما قرار می گیرد و این هواپیما همچنین قادر به حمل یک مخزن سوخت اضافی نیز است. این هواپیما بر روی بالهای خود از فلپ های دو روزنه ای استفاده می کند. دستگیره تعلیق برای چرخ های اصلی نیز برای فشار آوردن بر چرخ ها در نزول سریع جاسازی شده است.
تا سال 2000،دو هزار و هشتصد فروند از این هواپیمای آموزشی در تمام مدل ها ساخته شده اند که این مدلها شامل:
L-39V: رهگیر
L-39ZA : بمب افکن/ شناسایی
L-39ZO : آموزشی
و همچنین مدل های دیگر همانند L-39MS که به عنوان L-59 توسعه یافت که می توانست نسبت به مدل های پیشین مسافت بیشتری را طی کرده و همچنین دارای موتورهای قویتری نیز بود، در این مدل بدنه هواپیما محکم تر شده و همچنین تجهیزات خودکار هواپیما بروزرسانی شده اند.
L-59 به کشورهایی نظیر مصر، جمهوری چک، تونس و اسلواکی صادر شدو هنوز هم در نیروهای نظامی این کشورها خدمت می کند، لازم به ذکر است این پرنده نیز بعدها با ارتقاء هایی که یافت به پرنده ای منعطف تر با نام L-159 تغییر نام داد ، این پرنده می تواند یک خلبان را با خود حمل کرده و بهتر است بدانید که نام آن نیز بعدها به L-39ZA تغییر پیدا کرد. این مدل برای آموزش لیدرهای جنگنده های رهگیر و همچنین نوعی جنگنده شکاری سبک طراحی شد، یکی از مزیت های L-39ZA نسبت به مدل های پیشین نظیر L-39C داشتن موتور توربوفنITEC F124-GA-100 با قدرت رانش 28.02-kN است که حداقل تا 30% بازده آن را افزایش می دهد، بروزرسانی های دیگری نیز در این مدل از این هواپیما انجام شده است که می توان سیستم ابزار الکترونیکی پرواز و همچنین اضافه شدن سیستم هایی نظیر HOTAS و نمایشگر HUD است، همانطور که گفته شد این هواپیما قابلیت حمل سوخت اضافی نیز را داراست و توانایی سازگاری با انواع مختلفی از تسلیحات را داراست، جمهوری چک تعداد 72 فروند از این هواپیما را برای قراردادن در نیروی هوایی خود سفارش داده است.
ورود به خدمت: سال 1974 میلادی
خدمه: دو خلبان
طول: 12.2 متر
طول بالها: 9.54 متر
ارتفاع: 4.77 متر
وزن خالی: 4150 کیلوگرم
نهایت تحمل وزن در هنگام تیک-آف: 5700 کیلوگرم
موتور: یک موتور توربوفن از نوع ZMBD Progress DV-2
رانش: 21.57 Kn
نهایت سرعت: 876 کیلومتر بر ساعت
شعاع عملیاتی : 1800 کیلومتر (با سوخت اضافی)
توپ : یک توپ دو لول 23 میلیمتری با قابلیت شلیک 180 تیر در ثانیه.
بمب: توانایی حمل بمب 500 کیلوگرمی را دارد.
موارد دیگر: لازم به ذکر است این هواپیما توانایی حمل راکت های 57 میلیمتری یا 130 میلیمتری را داراست.

http://img.planespotters.net/photo/169000/original/ES-RAZ-Aero-L-39-Albatros_PlanespottersNet_169796.jpg


 

ES-RAZ Private Aero L-39 Albatros taken 14-05-2012 at Nurnberg (NUE / EDDN) airport, Germany by Günther Feniuk


منبع : www.iri-airforce.tk


 

 


 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

 


 

File:Mig 1-44-2.png

قدمه:
پروژه جنگنده “میکویان ۱٫۴۴/۱٫۴۲″ یک جنگنده روسی تحت توسعه یافته از میکویان است. اسم دیگر این جنگنده “میگ ام- اف – آی” است، هرچند که این اسم به طور غیر رسمی به میگ-۳۵ تغییر پیدا کرد. امروزه، طرح این میگ برای جنگنده های میکویان میگ-۲۹ (پیشرفته) استفاده میگرد

شرایط اقتصادی:
میگ ۱٫۴۴ طرحی از “میکویان- گرویچ” بود که توسط روسیه یعنی:
Mnogofounksionalni Frontovoi Istrebite
پذیرفته شد. این شرکت در سال ۱۹۸۲ ساخته شد و این جمله بالا معنی خاصی به انگلیسی ندارد و در واقع یک اسم روسی است و معنی مشابه آن مانند:” جنگنده های تاکتیکی آمریکا”است. این جنگنده ساخته شد تا با جنگنده ” لاکهید مارتین اف-۲۲ رپتور” رقابت کند. خیلی از ویژگیهای این جنگنده همانند جنگنده های نسل ۴٫۵ غربی است مانند قابلیت گشت زنی و تجهیزات الکترونیکی.

وظیفه : جنگنده برتری هوایی، چند منظوره کشور سازنده : روسیه کارخانه سازنده : میکویان اولین پرواز : ۲۹ فبریه ۲۰۰۰ میلادی وضعیت : تکنولوژی فعال کاربر عمده : نیروی هوایی روسیه

میگ ۱٫۴۴ اساسا برای نشان دادن تکنولوژی های جدید بود که در آینده در طرحهای جدید به کار خواهند رفت، و قاعدتا یک جنگنده آزمایشی فعال برای برتری هوایی نبود.موجودیت این جنگنده تماما به طور یک راز پنهان باقی ماند، و دولت روسیه این طرح را به طور کامل در سال ۱۹۹۷ لغو کرد، و این به خاطر قیمت بسیار بالا برای هر یک از این جنگنده ها بود یعنی حدود ۷۰$ میلیون دلار برای هر جنگنده، با این وجود رشد و پیشرفت این جنگنده ادامه یافت تا جایی که اولین پروازش را در ۲۹ فبریه سال ۲۰۰۰ انجام داد و پس از آن نیز دو پرواز تائیدی در سال ۲۰۰۱ به انجام رسانید. با وجود تولید نصفه و نیمه این جنگنده، ناتو در گزارشات خود این جنگنده را با نام مستعار ” فلت پک” معرفی کرده است.بعد از لغو شدن طرح میکویان ۱٫۴۴ یک کارخانه روسی دیگر ” جنگنده های تاکتیکی مرکب” دستور شروع ساخت یک جنگنده برتری هوایی مانند جنگنده اف-۲۲ را صادر کرد که در نهایت هم با قیمتی مشابه به اف-۳۵ مدل دوم تمام شود. هند، این طرح را برای ساخت قبول کرد و موافقت خود را با همکاری بین دو ملل روسیه و هندی برای ساخت این طرح اعلام کرد. در این زمان هر دو شرکت روسی “میگ” و “سوخو” آمادگی خود را برای ساخت این جنگنده به وزارت دفاع

اعلام کردند. با پیشنهاد کارخانه میگ یعنی بروز شده جنگنده ی ” میکویان ۱٫۴۴″ وزارت دفاع طرح کارخانه سوخو را برای ساخت این جنگنده (پک فا) پذیرفت، وزارت دفاع روسیه همچنین، دو طرح پیشنهادی کارخانه میگ را برای جایگزینی برگزید. میگ ۱٫۴۴ قبلا هم ساخته شده بود ولی توسعه نیافته بود و اینبار برای ساخته شدن از طرح موتورهای بهره برد.AL-41F

طرح:
میگ ۱٫۴۴/۱٫۴۲ از بالهایی دلتا (مثلث) شکل بهره میبرد و یک جنگنده به منظور برتری هوایی و تهاجم به نیروهای دشمن با داشتن دو دم و یک جایگاه برای خلبان به همراه تجهیزات آیرودینامیکی ساخته شد. این جنگنده از سه چرخ برای فرود کمک میگیرد به طوری که یک چرخ دو قمستی در جلوی جنگنده و دو چرخ یک قسمتی که در قسمت عقبی این جنگنده قرار گرفته اند. این جنگنده از قدرت دو موتور توربوفن که اسمشان در بالا ذکر شد با قابلیت پس سوز و ثبات جنگنده بهره می گیرد. در هر دو طرح ورودی موتور از زیر دماغه هواپیما بهره می برند. ورودی ها طوری ساخته شده اند که امواج راداری نتوانند گرما آنها را جذب کنند و خود به خود منحرف می شوند. محفظه حامل تسلحات بین دو موتور واقع شده است. تسلیحات و تانکر سوخت میتوانند در زیر بالها هم نصب شوند. نهایت سرعت این جنگنده در ارتفاعات به ۲ ماخ می رسد، و این جنگنده قادر به پرواز به مدت طولانی در سرعت های مافوق صوت است. این جنگنده به کاکپیت شیشه ای ، رادار صوتی (کار کردن با پالس) ، آنتن الکترونیکی اتومات مجهز است. رادار این جنگنده به سیستم کنترل آتش مجهز است به طوری که به خلبان این اجازه را می دهد که در یک زمان بیست هدف مجزا را هدف قرار دهد. امروزه جنگنده میکویان ۱٫۴۴/۱٫۴۲ در حال ورود به نسل پنجم جنگنده های میکویان است.

مدل ها:
۱٫۴۴/۴۲ : مدل اصلی این جنگنده است که شاید رو به تولید عمده برود و اسم مستعار آن به گزارشات ناتو “فاکسگ لاو” است.
۱٫۴۴ : مدلی که دو نمونه آزمایشی از آن ساخته شد و با بروز شدنهای نا موفق همراه بود و اسم برگزیده ناتو برای آن “فلت پک” است.

مشخصات:
خدمه : ۱ خلبان
طول : ۱۹ متر
طول بال : ۱۵ متر
ارتفاع : ۴٫۵ متر
وزن خالی : ۱۸٫۰۰۰ کیلوگرم
وزن همراه با تسلیحات : ۲۸٫۰۰۰ کیلوگرم
حداکثر وزن در هنگام بلند شدن (تیک آف) : ۳۵٫۰۰۰ کیلوگرم
kN قدرت : دو موتور توربوفن با قابلیت پس سوز و هر کدام توانایی حمل ۱۷۶
Lyulka AL-41F مدل موتور:

کارائی:
حداکثر سرعت : ۲٫۶ ماخ (۲۷۶۱ کیلومتر بر ساعت)
شعاع عملیاتی : ۴٫۰۰۰ کیلومتر
سقف پروازی : ۲۱٫۵۵۵ متر (۷۰٫۷۲۰ فوت)

تسلیحات :
Izhmash GSh-301 توپ : یک توپ ۳۰ میلیمتری با ۲۵۰ گلوله از نوع
موشک ها:
R-77 (AA-12 Adder)*R-73 (AA-11 Archer)*K -37*radar-guided missiles*K-74* IR-guided missiles

حداکثر تسلیحات :
نظیر (ای- جی – ام) و یا بمب های سقوط آزاد که در انبار مهمات روسیه موجود است.


منبع : www.iri-airforce.tk

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی


 

Russian MiG Skat UCAV
میگ اسکات (به روسی:Скат) یکی از دو پروژه در حال توسعه پهپاد جنگی وزارت دفاع روسیه می باشد. این پهپاد جنگی دارای دو محفظه داخلی حمل سلاح می باشد که می تواند موشک به بزرگی KH-۳۱ را حمل کند. SKAT توسط یک موتور توربوفن Klimov RD-۵۰۰۰B که تغییر یافته ی RD-۹۳ است.


این پهپاد،در كلاس پهپادهاي x45 و x47 و تارانيس و نرون است که توسط کمپانی میگ پیگیری می شود.

در کل وظیفه SKAT سرکوب و حمله به دفاع هوایی دشمن می باشد. تعدادی از تنظیمات پیکربندی آیرودینامیکی این پهپاد در تونل باد تست شده اند که شامل دو بالچه کوچک نیز هست. میگ بر پیکربندی بدون دم کار می کند.
فاصله دو سر بال آناست 11.5 متر است و درازای آن 10.25 متر. بیشینه وزن برخاست آن 10 تن و بیشترین سرعتش 800 کیلومتر بر ساعت است. قالبیت حمل 2تن سلاح و دارای برد جنگی 2000 کیلومتر است.MiG این پهپاد را در نمایشگاه هوایی مسکو 2007 در حضور خبرنگاران کمی, پرده برداری کرد. اطلاعات بیشتری از این پهپاد منتشر نشده است.

پهپاد های مشابه :

Boeing X-45
Northrop Grumman X-47
Lockheed Martin Polecat
Dassault nEUROn
BAE Taranis
Phantom Ray

 

ویژگی های عمومی
 
خدمه : 0
طول : 10.25 متر
بال : 11.5 متر
موتور : 1 × کلیموف RD - 5000B
حداکثر سرعت : 800 کیلومتر / ساعت
خدمات سقف : 12000 متر
جنگ افزار
تا 2 تن مهمات در مخازن داخلی
http://ctv.anninhthudo.vn/Uploaded/Ngoctoan/2012_10_21/C%E1%BA%ADn%20c%E1%BA%A3nhKAB-500%20v%C3%A0%20%20Kh-31%20%C4%91%E1%BA%B1ng%20tr%C6%B0%E1%BB%9Bc,%20xung%20quanh%20th%C3%A2n%20Kh-31%20l%C3%A0%204%20%C4%91%E1%BB%99ng%20c%C6%A1%20xung%20%C3%A1p.jpg


منبع : www.iri-airforce.tk

 


 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی
Mikoyan-Gurevich MiG-17PF aircraft picture

طراحی میگ 17 بر اساس میگ 15 بود تا نواقصی که در سرعتهای بالا دچارش می شد را رفع کنند. فرسکو اولین هواپیمای دارای موتوری (Klimov VK-1) با قایلیت ایجاد پس سوز در شوروی است.
طراحی 1949 در دفتر طراحی میکویان گرویچ آغاز شد اولین پرواز در 1950 بود و تولیدش از 1951 شروع شد.

انواع
Mig-17A: مدل اولیه مجهز به موتور VK-1
Mig-17F مدل جدیدتری از میگ-17 که مجهز به موتورهای ارتقا یافته VK-1F بود و به نام Mig-17PF نامگذاری شد.
Mig-17PF مدل دیگر که مجهز به رادار Izumrud S-band شد.
Mig-17PFU دارای توانایی حمل چهار موشک کنترل شونده توسط رادار AA-1 "Alkali

 

 

جنگ افزارها

دارای یک توپ 37 میلیمتری NS-37 و دو توپ 23 میلیمتری NR-23 به علاوه امکان استقرار چهار راکت 8 x 55 mm هوا به هوا در زیر بالها و یا 500 کیلوگرم بمب را دارد. نقش اصلی که برای این هواپیما در نظر گرفته شده جنگنده برتری هواییست که امکان شرکت در عملیات زمینی را هم دارد.

این هواپیما در نیروی هوایی بیش از 30 کشور جهان خدمت کرده تولید آن تا 1958 در شوروی ادامه داشت و نزدیک به 6000 فروند از آن ساخته شد.
تولید تحت لیسانس شوروی در لهستان (Lim-5P) و در چین به نام J-5/F-4 ادامه یافت.

Specifications
Payload, 650 kg
Length, 36 ft, 5 in (11.1 m)
Span, 31 ft, 7 in (9.64 m)
Height, 12 feet, 6 inches
Weight, 14,770 lbs
Armament, • 3 NR-23 23mm Cannon
• 4 8x57mm rocket pods or
• 2 type 250kg bombs (729nm)
• 2 400 L drop tanks (936)
Engine, One Valer Klimov VK-1 turbojet with 5,952 lbs. of thrust
J-5 = Wopen TJ license-built Kilmov VK-1FTJ
Maximum speed, 696 mph
Range, 1,290 miles
Service Ceiling, 52,366 feet / 15850 meters
Internal Fuel, 1143 kg
In-Flight Refueling, No
Drop Tanks, 400 L drop tank with 325kg of fuel for 155nm range
Sensors, None


 

 

سوابق جنگی
این هواپیما در جنگ کره خاطره زیادی ندارد اما در ویتنام توسط خلبانهای اسطوره ای ویتنام هدایت می شد و موجب ترس خلبانان آمریکایی بود. این هواپیما از رقیب خود F-86 کوچکتر است اما از نظر عملکرد جنگی برابری می کند.



این هواپیما در نیروی هوایی این کشورها حضور داشته
Afghanistan, Albania, Algeria, Angola, Congo, Cuba, Ethiopia, Guinea Republic, Guinea-Bissau, Madagascar, Mali, Mongolia, North Korea (J-5), North Yemen, People’s Republic of China (J-5), Romania, Sri Lanka, Somalia, South Yemen, Sudan, Tanzania, Vietnam


 

Mikoyan-Gurevich MiG-17T aircraft picture


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی
Mikoyan-Gurevich MiG-17PF aircraft picture

طراحی میگ 17 بر اساس میگ 15 بود تا نواقصی که در سرعتهای بالا دچارش می شد را رفع کنند. فرسکو اولین هواپیمای دارای موتوری (Klimov VK-1) با قایلیت ایجاد پس سوز در شوروی است.
طراحی 1949 در دفتر طراحی میکویان گرویچ آغاز شد اولین پرواز در 1950 بود و تولیدش از 1951 شروع شد.

انواع
Mig-17A: مدل اولیه مجهز به موتور VK-1
Mig-17F مدل جدیدتری از میگ-17 که مجهز به موتورهای ارتقا یافته VK-1F بود و به نام Mig-17PF نامگذاری شد.
Mig-17PF مدل دیگر که مجهز به رادار Izumrud S-band شد.
Mig-17PFU دارای توانایی حمل چهار موشک کنترل شونده توسط رادار AA-1 "Alkali

 

 

جنگ افزارها

دارای یک توپ 37 میلیمتری NS-37 و دو توپ 23 میلیمتری NR-23 به علاوه امکان استقرار چهار راکت 8 x 55 mm هوا به هوا در زیر بالها و یا 500 کیلوگرم بمب را دارد. نقش اصلی که برای این هواپیما در نظر گرفته شده جنگنده برتری هواییست که امکان شرکت در عملیات زمینی را هم دارد.

این هواپیما در نیروی هوایی بیش از 30 کشور جهان خدمت کرده تولید آن تا 1958 در شوروی ادامه داشت و نزدیک به 6000 فروند از آن ساخته شد.
تولید تحت لیسانس شوروی در لهستان (Lim-5P) و در چین به نام J-5/F-4 ادامه یافت.

Specifications
Payload, 650 kg
Length, 36 ft, 5 in (11.1 m)
Span, 31 ft, 7 in (9.64 m)
Height, 12 feet, 6 inches
Weight, 14,770 lbs
Armament, • 3 NR-23 23mm Cannon
• 4 8x57mm rocket pods or
• 2 type 250kg bombs (729nm)
• 2 400 L drop tanks (936)
Engine, One Valer Klimov VK-1 turbojet with 5,952 lbs. of thrust
J-5 = Wopen TJ license-built Kilmov VK-1FTJ
Maximum speed, 696 mph
Range, 1,290 miles
Service Ceiling, 52,366 feet / 15850 meters
Internal Fuel, 1143 kg
In-Flight Refueling, No
Drop Tanks, 400 L drop tank with 325kg of fuel for 155nm range
Sensors, None


 

 

سوابق جنگی
این هواپیما در جنگ کره خاطره زیادی ندارد اما در ویتنام توسط خلبانهای اسطوره ای ویتنام هدایت می شد و موجب ترس خلبانان آمریکایی بود. این هواپیما از رقیب خود F-86 کوچکتر است اما از نظر عملکرد جنگی برابری می کند.



این هواپیما در نیروی هوایی این کشورها حضور داشته
Afghanistan, Albania, Algeria, Angola, Congo, Cuba, Ethiopia, Guinea Republic, Guinea-Bissau, Madagascar, Mali, Mongolia, North Korea (J-5), North Yemen, People’s Republic of China (J-5), Romania, Sri Lanka, Somalia, South Yemen, Sudan, Tanzania, Vietnam


 

Mikoyan-Gurevich MiG-17T aircraft picture


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

http://a397.idata.over-blog.com/4/22/09/08/Asia/Japan/Japan-Indus-def/Mitsubishi-Heavy-Industries/ATD-Aircraft-Project/Japan-5th-Generation-Fighters-Jet-ATD-X-ShinShin.jpg

 

پیمانکار اصلی این پروژه صنایع سنگین میتسوبیشی است،این هواپیما به عنوان اولین جنگنده رادار گریز ساخت ژاپن شناخته می شود.
ADT-X مخفف شده کلمه "Advanced Technology Demonstrator – X" به معنای نشان دهنده فن آوری پیشرفته-ایکس می باشد.طبق برنامه ریزی های انجام شده اولین پرواز این هواپیما باید سال 2014 انجام گیرد.
نيروي هوائي ژاپن از چندي قبل در حال يافتن جايگزيني مناسب براي اسكادران هاي F-4 و F-15 خود بوده و اميدوار بود تا بتواند جنگنده هاي فوق مدرن F-22 را از واشنگتن دريافت نمايد ولي آنها زماني نا اميد شدند كه كنگره آمريكا صادرات F-22 را به خارج ممنوع اعلام كرد ، همچنين بي ميلي آشكار آمريكا در زمينه صدور و همكاري هاي تكنيكي در ارتباط با فناوري استيلت، ژاپن را وادار كرد تا خود دست به كار شود.
بنا به گفته مقامات ارشد وزارت دفاع ژاپن، يكي از كليدي ترين بخشهاي اين پروژه 6 ساله، موتور XF5-1 است كه جنگنده را قادر ميسازد تا مانور خود را بهبود بخشيده و در سرعتهاي مافوق صوت به گشت زني بپردازد. مقامات وزارت دفاع ژاپن قصد خود را از طراحي جنگنده استيلت بومي خود اينگونه اظهار ميدارند: ما نياز به جنگنده اي منطبق با فناوريهاي بالاي فني داريم، مشابه آنچه كه در ديگر كشورها در حال توسعه است. اين يك پروژه سخت در توسعه جنگنده هاست كه نقش كليدي را در يگانهاي پروازي آينده ما و دفاع از فضاي كشورمان ايفا خواهد كرد.
وزارت دفاع ژاپن اميدوارست تا اولين پرواز آزمايشي نمونه اوليه را در اواخر مارچ 2014 به انجام برساند. لقبي كه براي ATD-X به طور غير رسمي در نظر گرفته شده “Shinshin” يا “روح” ميباشد و انتظار ميرود رقم بودجه براي اين پروژه 419.8ميليون دلار باشد. وزارت دفاع ژاپن براي سال اول در خواست بودجه 141.4 ميليون دلاري را از دولت داشته. توانائي مانور بالا و پرواز در سرعت مافوق صوت بدين معني است كه ATD-X ميتواند سريعتر و طولاني تر پرواز نمايد ، همچنين RCS پائين آن، شناسائي اين جنگنده را بسيار مشكل ميسازد. توليد بومي جنگنده استيلت، نسبت به تكيه كردن صرف به واردات از خارج، نقشي كليدي در بازدارندگي و ارتقاء امنيت ملي ژاپن در مواجه با جنگنده هاي استيلت در حال توسعه چيني و روسي خواهد داشت.
روسيه قصد دارد تا جنگنده هاي تهاجمي نسل پنجم خود را حدود سال 2015 توليد نمايد. اين توليد در راستاي بخشي از برنامه ارتقاي ارتش روسيه ميباشد. چين نيز قبلا جنگنده J-10 را كه يكي از مدرنترين جنگنده هاي حال حاضريست كه در دنيا در حال خدمت ميباشد را به كار گرفته است. پكن همچنين در حال توسعه جنگنده هاي ارتقاء يافته J-12 و J-14 با فناوري استيلت ميباشد. ژاپن در سالهاي اخير كوشش زيادي در به دست اوردن فناوري (استيلت) جهت ارتقاء دفاع هوائي خود داشته است. توكيو همچنين پس از آزمايش موشك برد بلند “Taepodong” كره شمالي ، دفاع موشكي بالستيكي خود را با قيد 'مهمترين اولويت براي امنيت ملي' توليد كرد.
جنگنده Mitsubishi ATD-X Shinshin توسط انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) جهت مقاصد تحقيقاتي در حال توسعه ميباشد. ATD-X مخفف كلمات: اثباتگر تكنولوژي پيشرفته - x است و پيمانكار اصلي آن " صنايع سنگين ميتسوبيشي" ميباشد. ATD-X يك نمونه اثباتگر فناوري و پيش نمونه تحقيقاتي براي توليد جنگنده نسل پنجم بومي ژاپن ميباشد. در طراحي ATD-X از نمونه آمريكائي آن F-22 الهام گرفته شده . همچنين اين جنگنده مجهز به موتورهاي 3D با قابليت تغيير بردار رانش است. وزارت دفاع ژاپن مصمم است تا پيش نمونه آزمايشي جنگنده استيلت خود را با سيستم كنترل پيشرفته و سيستمهاي جمينگ رادار در خلال 5 تا 6 سال آينده آزمايش نمايد.
يك ماكت از ATD-X آزمايشات مقدماتي زميني را در فرانسه گذرانده است. به گزارش روزنامه Tokyo Shimbun newspaper ، اين احتمال نيز ميرود كه كومپاني آمريكائي Lockheed Martin نيز درگير اين پروژه گردد. همچنين بنا به گزارش اين روزنامه، ژاپن با توليد جت جنگنده استيلت بومي ،‌نشان ميدهد كه نبايد براي تكنولوژي هاي كليدي نظامي وابسته به دولتهاي خارجي بود (اشاره مستقيم به تصميم كنگره آمريكا). همچنين اين پروژه ، ژاپن را در افزايش قابليتهاي سيستمهاي راداري بر عليه تهديدات منطقه اي (روسيه- چين) كمك خواهد نمود. كامپيوترهاي نيروي دريائي ژاپن اخيرا به اطلاعات برنامه مشترك آمريكا- ژاپن در ارتباط با سيستم رادار AEGIS رخنه كرده اند و اين مسئله آمريكا را مورد اشتراك اطلاعات بيشتر با ژاپن نگران كرده است. ژاپن و آمريكا اخيرا موافقتنامه اي را در جهت كنترل بيشتر نسبت به اطلاعات محرمانه و طبقه بندي شده نظامي يكديگر به امضاء رسانده بودند.
انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) اخيرا عكسي از ماكت ATD-X با مقياس كامل را به نمايش گذاشت. همچنين كاملا مشخص شد كه فرانسه ،‌ ژاپن را در برنامه ATD-X حمايت فني ميكند. بين سپتامبر و نوامبر 2005، مدل استيلت ژاپني در فرانسه تست شده است. ديگر خصوصيات اين جنگنده استيلت ژاپني شامل: موتورهاي تغيير بردانش مشابه خروجي موتور F-22. سيستمهاي كنترل پروازي پيشرفته و سنسور smart-skin است. همچنين فناوري استيلت ميتواند در ديگر ادوات نظامي از جمله موشكهاي كروز و يا پهپادها مورد استفاده قرار گيرد.
استفاده از امكانات فرانسه منطقي بود، در Bruz، نزديك Rennes، مركز تحقيقات ميداني RCS قرار دارد. Solange شايد بزرگترين سايت مركز تحقيقات RCS در جهان باشد. Solange قابليت اندازه گيري جنگنده حقيقي به جاي ماكتهاي مقياس كوچك آنها را دارد. مركز Solange، با كمك شركت امريكائي absorber specialist Emerson & Cuming ساخته شده است.

البته برنامه ژاپن براي ساخت جنگنده اثباتگر استيلت به علت كاهش بودجه دفاعي سال 2008 ژاپن با كندي مواجه شد. بودجه اختصاص يافته به پروژه Mitsubishi ATD-X تنها 7 ميليارد ين (66 ميليون دلار ) از 49.9 ميليارد ين درخواستي از طرف انستيتوي تحقيق و توسعه فني وزارت دفاع ژاپن (TRDI) است. اين مقدار بودجه تخصيص يافته به اين پروژه ، اجازه طراحي و ادامه تحقيقات فناوري را ميدهد ، اما ساخت اثباتگر به تعويق خواهد افتاد.
ATD-X از لحاظ اندازه مشابه جنگنده Saab Gripen است و مجهز به موتورهاي IHI XF5 كه خود مشتق شده از موتورهاي توربوفن XF7 است خواهد بود. هواپيماي گشت دريائي Kawasaki XP-1 كه هم اكنون در حال گذراندن تستهاي پروازي است مجهز به موتورهاي XF7 ميباشد.
1303175040_mitsubishi_atd_x_f_3b_shinshin_by_bagera3005-d3eb5y5
مشخصات
کاربری : هواپیمای جنگنده پنهانکار ( تجربی)
تولید کننده : ژاپن
سازنده : صنایع سنگین میتسوبیشی
اولین پرواز : 2014 (پیش بینی)
وضعیت : در حال توسعه
ویژگی های عمومی
خدمه : 1
طول : 14.174 متر
طول بال : 9.099 متر
ارتفاع : 4.514 متر
حداکثر وزن برخاست : 8 تن حداکثر وزن برخاست ALT = 17.636 پوند ()
پیشران : 2 × IHI XF5 - 1.
تراست : 10 تن هر موتور
تراست با پس سوز : 15 تن هر موتور


 
http://a397.idata.over-blog.com/4/22/09/08/Asia/Japan/Japan-Indus-def/Mitsubishi-Heavy-Industries/ATD-Aircraft-Project/Japan-5th-Generation-Fighters-Jet-ATD-X-ShinShin.jpg

منبع : www.iri-airforce.tk

 

 

 


 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

دوران جنگ جهانی دوم، همیشه بمباران کشورهای دور از دسترس مسئله ای مشکل ساز برای نیروی هوایی کشورهای درگیر در جنگ بود. چرا که خطرات زیادی یک بمب افکن را در حین پرواز دوربرد به کشور دشمن تهدید می کرد. رهگیری شدن به وسیله جنگنده های دشمن، اتمام سوخت، خرابی موتورها و نقص فنی، همه و همه از عواملی بودند که مانع از موفقیت در بمباران های استراتژیک دوربرد می شدند. پس از جنگ جهانی دوم، کم کم این ایده توسعه زیادی پیدا کرد و نتیجه همین پیشرفت، رقابت شدید شوروی و آمریکا، یعنی دو طرف جنگ سرد در ساخت بمب افکن های سنگین دوربرد شد. یکی از مهم ترین و پیشرفته ترین بمب افکن های ساخت شوروی که همواره موجب وحشت غرب بود، بمب افکن مافوق صوت سنگین Tu-22M، یعنی نمونه اصلاح شده همان بلایندر قدیمی بود. در مقاله زیر، به تفصیل به تشریح توانایی های این بمب افکن فراموش شده البته قدرتمند و مقتدر خواهیم پرداخت.


توانایی لحظه به لحظه بمباران طرف مقابل در جنگ سرد، برای شوروی و آمریکا حکم یکی از بزرگترین آرزو هایشان را داشت. ظاهراً هنوز قدرت بمباران های سنگین دو طرف به حدی نرسیده بود که آمریکا و شوروی بتوانند با هم درگیر نبرد های این چنینی شوند. بنابراین، هر دو کشور شروع به توسعه موشک های قاره پیمای خود کردند و هر روز با دست یافتن به فناوری پیشرفته تری، هر یک از طرفین قدرت خود را به رخ طرف مقابل می کشیدند. موشک های دوربرد تا اواخر جنگ سرد همچنان یکی از موضوع های داغ بحث های نظامی بین آمریکا و شوروی بود، اما انگار این دو کشور هم به این نتیجه رسیده بودند که هرگز بمباران موشکی نخواهد توانست جای عملیات انسانی را به طور کامل بگیرد، یعنی کاملاً جایگزین آن شود. در نتیجه آمریکا و شوری هیچ گاه از گسترش نیروی بمباران استراتژیکی که به وسیله هواپیماهای سنگین و دوربرد انجام می شد غافل نشدند.

بمب افکن مافوق صوت Tu-22M3 در حال انجام آزمایش واماندگی

توپولف Tu-22M و تاریخچه Tu-22 بلایندر، جد بزرگ بک فایر
Tu-22 از هواپیماهایی بود که هنوز تاریخ نخستین پرواز آن معلوم نیست. این هواپیما احتمالاً در اوایل دهه 60 نخستین پروازهای خود را انجام داد و در خدمت نیروی هوایی و نیروی دریایی شوروی قرار گرفت. ناتو که با بررسی عکس های هوایی به وجود این هواپیما پی برده بود، آن را بلایندر نام نهاد. با بررسی شکل بال های- پسگرای این هواپیما و ابعاد آن، سرعت آن حداکثر دو ماخ پیش بینی گشت که بعدها معلوم شد سرعت بلایندر هیچ گاه از 1.4 ماخ فراتر نرفته است. این هواپیما بمب افکنی با حداکثر وزن برخاست حدود هشتاد تن بود و موتورهای آن با یک پیکربندی نا متعارف در عقب بدنه و درست در زیر سکان عمودی قرار داشتند. مشهورترین مدل بلایندر، مدل بلایندر C است که به تجهیزات گسترده ECM یا دفاع الکترونیکی مجهز بود و در خدمت نیروی دریایی شوروی سابق قرار گرفت. عراق به عنوان هم پیمان نزدیک شوروی در آن سال ها، یکی از مشتریان Tu-22 بود و در زمان جنگ ایران-عراق هم این کشور، استفاده نسبتاً گسترده ای از این بمب افکن علیه ایران به عمل آورد. هواپیمای Tu-22M، یعنی بمب افکن مورد بحث این مقاله، از نظر ساختار کلی و البته نام شاید به Tu-22 شباهت هایی داشته باشد، اما توپلوف 22 مدل ام که به بک فایر مشهور است، اساساً هواپیمای دیگریست.

بمب افکن مافوق صوت Tu-22M از مدل های اولیه
توپولف Tu-22M چگونه به وجود آمد
پس از طراحی بمب افکن Tu-22 هیئت طراحی توپولف کار را بر روی طرح بمب افکنی بر پایه ی بلایندر آغاز کرد. توپولف از ابتدا می خواست با تغییر زاویه پسگرایی بال ها و نصب موتورهای جدید با قدرت افزون تر نمونه ای اصلاح شده از Tu-22 را ارائه دهد. این طرح، طرح شماره 106 نام گرفت اما چندان که باید و شاید موفق نبود. شرکت توپولف طرح شماره 125 که بمب افکنی با بردی بیش از 4.800 کیلومتر و سرعتی بالغ بر 2.500 کیلومتر بر ساعت بود را نیز در سال 1962 به دولت آن زمان شوروی ارائه کرد. پس از تحلیل های فراوان، طرح 125 شرکت توپولف رد و طرح T-4 شرکت سوخو مورد قبول واقع گردید. با این که امیدها برای شرکت توپولف داشت به تدریج از بین می رفت، اما این شرکت دوباره دست به طراحی جدیدی با کد 145 زد. طرح 145 هواپیمایی اصلاح شده بر پایه ی Tu-22 بود که توانایی انجام ماموریت ها را چه در سرعت های زیر صوت و چه در سرعت های بالای صوت داشت. برای آن که حداقل نیاز های این هواپیما برای برد آن مرتفع شود، نیاز به استفاده از بال های متغیر بود تا طرح 145را تبدیل به بمب افکنی با انعطاف پذیری بالا و قابلیت پرواز در هر شرایط سرعت پروازی بنماید. بر اساس پیش بینی ها، هواپیمای جدید سرعتی بالغ بر 2.300 کیلومتر بر ساعت و بردی بین شش تا هفت هزار کیلومتر داشت. پس از آن که طرح T-4 شرکت سوخوی ناکام ماند، در سال 1967 توپولف رسماً مامور توسعه طرح 145 شد. نام هواپیمای جدید، همان Tu-22M بود. بیشتر گام هایی که در راه ساخت Tu-22M برداشته شد، نسبت به زمان خود بی نظیر بود. به خصوص که توجه ویژه ای هم به سیستم بال های متغیر که البته اساس همین طرح بود هم شده بود. بال های Tu-22M که در وسط بدنه قرار گرفته بودند، می توانستند زاویه خود را نسبت به خط عرضی هواپیما برای مطابقت با شرایط پروازی گوناگون تغییر دهند. نوک بال ها حالتی انحنایی و البته باریک و ریشه بال ها هم شکلی عریض و پهن داشت.

بمب افکن Tu-22M3 که زاویه پسگرایی بیشتر بال های آن به خوبی مشهود است

توپولف Tu-22M چگونه بمب افکنی بود
با معرفی بمب افکن سوپر سونیک بک فایر، آرزوهای نیروی هوایی شوروی برای داشتن بمب افکنی مدرن و در حد و اندازه های بمب افکن B-1B آمریکایی به بار نشست. بک فایر برای نخستین بار در سال 1969 در کازان مشاهده شد. برای نخستین بار در سال 1971 در آسمان رامنسکوی، در شرق مسکو بک فایر اقدام به انجام سوختگیری هوا به هوا کرد. این مسئله اگر شاید در وهله ی اول چندان هم مهم نباشد، اما همین عمل سوختگیری هوایی به منزله تهدیدی جدی برای آمریکا بود. توپولف برد این هواپیما را 2.200 کیلومتر اعلام کرده بود، در حالی که CIA معتقد بود برد این هواپیما می بایست از چهار هزار کیلومتر بیشتر باشد. DIA هم برد هواپیما را بدون سوختگیری AA، در حدود پنج هزار کیلومتر اعلام کرده بود. اگر به این برد زیاد، سوخت گیری هوا به هوا هم اضافه می شد، بک فایر به یک بمب افکن میان قاره ای به خصوص با توان حمله به کشوری چون آمریکا تبدیل می شد. بک فایر از موضوعات مورد بحث سران دو کشور شوروی و آمریکا در مذاکرات سالت 2 بود؛ هر چند که شوروی در این مذاکرات پذیرفت تا به جهت اطمینان از عدم حمله اتمی به کشور آمریکا، لوله ی سوختگیری هوایی Tu-22M را حذف نماید، اما روس ها چندی بعد این لوله ها را دوباره نصب کردند.

Tu-22M0- Backfire A- نخستین مدل بمب افکن بک فایر که به دلیل کارائی پایین تنها دو فروند از آن تولید شد. این دو فروند برای مقاصد آموزشی در سال 1973 به مرکز تمرینات هوایی منتقل شدند.
Tu-22M- Backfire A- اولین فروند از بمب افکن بک فایر که که کارائی و عملکرد آن مثبت تشخیص داده شده و ورود نمونه های بعدی آن به خدمت صحیح و به جا ارزیابی گردید.
Tu-22M2- Backfire B- مدل B بمب افکن بک فایر، اولین مدل از این بمب افکن سنگین بود که دستخوش اصلاحاتی در مقیاس بزرگ شد. این مدل به موتورهای نیرومند تر NK-22 مجهز گردید و برد آن به صورت رسمی تا پنج هزار و صد کیلومتر و بالاترین سرعت آن تا 1.800 کیلومتر بر ساعت افزایش یافت. این نمونه برای نخستین بار می توانست تا سه فروند موشک هوا به سطح Kh-22 را در زیر بدنه خود حمل نماید. اگر چه این مدل سیستم تعقیب اتوماتیک عوارض زمین را نداشت، اما مع الوصف قادر بود به خوبی از پس پرواز در ارتفاع پایین هم برآید. تعداد 211 فروند از این مدل در فاصله ده سال، یعنی بین سال های 1973و 1983 تولید شد. در همان ابتدای تولید، موتورهای جدیدتر NK-23 هم معرفی گردیدند که اصولاً نمونه های تقویت شده موتورهای قبلی بودند، اما این نمونه از موتورهای جدید به هدف های مورد انتظار دست نیافتند. گفتنی است که نخستین پروازهای آزمایشی این مدل از Tu-22M از سال 1973 شروع شد.
Tu-22M2Ye- Backfire B- مدل Ye بک فایر نمونه ای از بک فایر بی بود که مجهز به موتورهای جدید NK-25 و سیستم پیچیده کنترل پرواز شده بود. اما باز هم این تغییرات انتظارات را برآورده نکرد و این طرح هم همچنان مسکوت ماند.
Tu-22M3- Backfire C- به جرات می توان گفت که این مدل، پیشرفته ترین مدل بک فایر بود که نخستین پروازهای آزمایشی خود را در سال 1977 به انجام رساند. در پی انجام تغییراتی، دماغه هواپیما برای جا دادن برخی از سامانه های جدید دراز تر شد و حداکثر زاویه برگشت بال های بک فایر تا 65 درجه افزایش یافت. همچنین با نصب موتورهای جدید، این نمونه از بک فایر یکی از نقص های اجداد خود که عدم توانایی پرواز سوپر سونیک در ارتفاع دریا بود را نیز مرتفع نمود. حداکثر سرعت در مدل M3 به بیش از 2.300 کیلومتر بر ساعت و برد آن به بیش از 6.800 کیلومتر افزایش یافت. همچنین با افزایش باورنکردنی تسلیحات قابل حمل، M3 می توانست دوبرابر آن چه M2 حمل می کرد، اسلحه های مختلف را حمل نماید. در سال 1985 تست های مختلفی از پرواز در ارتفاع پایین انجام شد که همگی حاکی از موفقیت عملکرد هواپیما در ارتفاع پایین بودند.
Tu-22MR- اگرچه با ورود ماهواره های فضایی به عرصه ماموریت های جاسوسی هواپیماهای شناسایی تقریباً از رده خارج شدند، اما نمونه های انگشت شماری از Tu-22M3 ها برای انجام ماموریت های شناسایی بهینه سازی شدند. در Tu-22MR محفظه های نگهداری بمب جای خود را به سنسورها و حسگرهای مفصل هوایی داده اند. با تمام این اوصاف، در توانایی اخلال گری سیستم های الکترونیکی دشمن یا ECM نه مدل M2 و نه مدل M3 یا MR چندان موفق نبوده اند و همیشه برای تکمیل این نقش، هواپیماهای اسکورت دیگری که باید به عنوان مکمل به عملیات اضافه شوند، الزامی بوده اند.

بمب افکن توپولف Tu-22M در حال حمل یک فروند موشک کیچن

به احتمال فراوان ساخت بمب افکن قدرتمند B-1B لنسر آمریکایی، واکنشی نسبت به ساخت بک فایر بوده است. بک فایر درست مخالف بسیاری از بمب افکن های رده خود، دارای پیکربندی ویژه ای است، چنان که موتورهای توربوفن آن در داخل و قسمت های کناری بدنه واقع شده اند. این ترکیب، بک فایر را بیشتر به یک جنگنده عظیم الجثه مشابه می سازد تا یک بمب افکن استراتژیک. بک فایر چهار خدمه دارد، یک خلبان در قسمت جلو سمت چپ، کمک خلبان در قسمت جلو سمت راست، افسر ارتباطات در قسمت عقب سمت چپ و یک افسر ناو بر در قسمت عقب سمت راست که البته افسران قسمت عقب کابین هیچ دیدی نسبت به جلوی هواپیما ندارند، اگر چه پنجره های کناری وسیع و بزرگی برای آنان در نظر گرفته شده است. تا کنون هیچ بک فایری به کشورهای خارجی صادر نشده است، اگر چه کشورهایی مثل ایران و چین در سال های 1990 علاقه فراوان خود را به داشتن این بمب افکن در خدمت نشان داده اند. هر چند گزارش هایی هم مبنی بر پیشنهاد این بمب افکن به کشور هند، مجهز به موشک های نزدیک برد Kh-15S وجود دارد. با تمام اوصاف، روسیه هنوز هم بزرگترین پرواز دهنده بمب افکن مشهور دوران جنگ سرد یعنی بک فایر است و این هواپیما به دلیل لغو پروژه T-60S به دلیل هزینه های زیاد تا آینده نامعلوم به عنوان بمب افکن اول استراتژیک روسیه در خدمت باقی خواهد ماند.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

 

http://www.hipersian.com/uploads/admin/96a0cbb5ea.jpg

Tu-95 خرس وحشی روسها

موفقترین بمب افکن شوروی سابق و البته نیروی هوایی روسیه که طولانی ترین مدت در سرویس را دارد، توپولوف 95 بمب افکن استراتژیک نیروی هوایی شوروی سابق است که قابلیت حمل و پرتاب موشکهای اتمی را نیز دارد.

 در واقع این بمب افکن به منظور اعاده حیثیت صنایع هوایی شوروی در مقابل غرب طراحی و ساخته شد. در ان زمان امریکایی ها ب 52 را در اختیار داشتند و روسها نیز توپولوفهای 4 و البته 16 را در اختیار داشتند. این هواپیما توسط ناتوخرس یا تایپ 40 نامیده شد. نکته اینجاست که این بمب افکن هنوز در حال سرویس دهی است و انتظار میرود تا سال 2040 در سرویس باقی بماند!!!!!!!!!!! هواپیما از چهار موتور ان کی 12 توربو پراپ محصول کوزینتسف استفاده میکند. نکته اینجاست که توپولوف 95 سریع ترین توربو پراپ در خدمت در حال حاضر در جهان است .زاویه بالها 35 درجه است .دو بال بسیار بزرگ این هواپیما، چهار موتور توربوپراپ NK-12 یعنی موتورهایی که به وسیله نیروی جت پروانه هایی را به حرکت می آورند را حمل می نماید. فلپ های فاولر بزرگ و شهپر های معمولی نیز وظیفه سطوح افزایش برا و همچنین سطوح کنترلی را ایفا می نمایند. ضخامت زیاد بال ها و مساحتشان امکان حمل مقادیر زیادی سوخت را در این بال ها فراهم می کند. جالب است که بال های فرو افتاده توپولف Tu-95 در هنگام پرواز به دلیل نیروی برا کاملاً در یک خط راست قرار می گیرند.

tu-95

در زمان حال حاضر تنها بمب افکن توربوپراپ استراتژیک جهان است که در خدمت باقی مانده است و البته براساس این بمب افکن گونه دریایی توپولوف 142 طراحی و ساخته شد. درواقع شورشی صنعت هوایی شوروی که 10 سال در زندان به سر برد یعنی رهبر دفتر طراحی توپولوف ، اسطوره طراحی هواپیمای جهان آندری توپولوف در 1949 نخستین بمب افکن قاره پیما شوروی یعنی توپولوف 85 را که مدل ارتقا یافته ایی از توپولوف 4 بود را طراحی کرد . در مورد توپولوف 4 خالی از لطف نیست که این داستان ذکر شود. شوروی ها که شیفته بمب افکن بی 29 شده بودند بارها از امریکایی ها تقاضای دریافت این بمب افکن را داشتند ولی امریکایی ها از واگذاری این هواپیما خودداری میکردند. سپس زمانی که سه فروند از این نوع بمب افکن امریکایی که تنها بمب افکن جنگ دوم بود که قابلیت رهگیری ان توسط جنگنده های رقیب وجود نداشت ، بدلیل اسیب دیدگی توسط اتش پدافند نیروی دفاع هوایی ژاپن در شوروی فرود اجباری داشتند ، شانس به سرخها رو کرد . یکی از این بمب افکنها توسط اندری توپولف کاملا باز شد و از روی حتی کوچکترین قطعات ان نیز کپی برداری شد و ساخته شد. به همین دلیل بدنه Tu-95 از بسیاری جهات به همان B-29 قدیمی آمریکایی شباهت دارد، استفاده از سطح مقطع دایره ای شکل برای بدنه و موارد دیگر همه و همه اشاره به تقلید روس ها از آمریکایی ها دارد. قسمت دم هواپیما مقداری بالا کشیده شده است و بر خلاف B-29 که مسلسل چی های آن درست در پشت بال ها قرار داشتند، در Tu-95 محفظه های نگهداری مسلسل چی ها و توپ های اینبار روسی آنان به قسمت عقب هواپیما و زیر دم منتقل شده است. دماغه این هواپیما به شکلی ورم کرده طراحی شده تا بتواند مقرهای ناوبری را در خود جای دهد. درست در پشت این دماغه کابین پرواز قرار گرفته است. این کابین پرواز از نظر داشتن دو کنترل برای خلبان و کمک خلبان بسیار به کابین های امروز شباهت دارد، جز این که ظاهراً بسیار تنگ و دارای دید کم و البته کمی قدیمی است. محفظه نگهداری تسلیحات در قسمت عقب و زیر بال ها قرار گرفته است که به خوبی می تواند بمب های اتمی را تا رسیدن به مقصد در خود جای دهد. بر خلاف بیشتر بخش های این هواپیما که بیشتر تقلیدی خوانده می شدند. همانطور که گفته شد توپولوف 10 سال در زندان به سر برد و بعد از ازادی در مقابل درخواست نیروی هوایی شوروی برای یک بمب افکن استراتژیک قاره پیما اقدام به طراحی این هواپیما کرد . او دوست نزدیک خروشچف بود و خروشچف نیز برای اعاده حیثیت از او از طرح او در مقابل سایر رقبا دفاع کرد و سرانجام نیز این طرح پذبرفته شد. در بررسی های به عمل امده مشخص شد که تی یو 85 در مقابل رهگیر های امریکایی از توانایی هایی کافی برخوردار نیست. همزمان یک تقاضا برای دفاتر طراحی توپولوف و میاسیشچف تنظیم و ارسال شد.بمب افکن حداقل باید ویژگی برد پروازی در حدود 8000 کیلومتر بدون سوخت گیری برای هدف قرار دادن اهداف کلیدی استراتژیک در امریکا را میداشت. همچنین توانایی حمل حداقل 11 تن بمب بر فراز هدف نیز از دیگر ویژگی های بود که باید بمب افکن میداشت. بزرگترین مسئله برای توپولوف که پروژه را با کمک خروشچف به دست اورده بود مسئله تامین منبع مناسب پیشرانه بود. مسئله موتور های جت مصرف بالای سوخت ان بود.

tu-95

در حقیقت موتورهای توربوپراپ دارای مصرف سوخت اقتصادی تر بود. بصورت همزمان بویینگ نیز در حال طراحی و ساخت یک گونه بمب افکن قاره پیمای توربوپراپ بود اما پیشرفتهای موتورجت جی 57 ، ب 52 را قادر ساخت تا تبدیل به یک بمب افکن استراتژیک مجهز به پیشرانه جت گردید. گروه رقیب یعنی میاسیشچف با نگاه به بمب افکن ب 52 تصمیم به استفاده از موتور های اولیه جت گرفت ولی توپولوف تصمیم گرفت تا مسئله را با کار بروی موتورهای توربوپراپ انهم از نوع سریعترین نوع ان حل کند. موتوری که توپولوف در نظر داشت از ان استفاده کند ان کی 12 کوزینتسف بود که دارای 8 تیغه بود که در جهت عکس میچرخیدند و حداقل که نزدیک به 9000 Kw نیرو تولید میکرد. هرچند موتور بسیار نسبت به زمان خود پیشرفته محسوب میشد ولی بدنه هواپیما کاملا متعارف طراحی شد. فن های موتور از دو طبقه فن چهار تیغه ای AV-60 تشکیل شده است که مخالف جهت یکدیگر گردش می کنند. چنین طراحی، یعنی بهره بردن از قدرت موتورهای توربوپراپ برای گرداندن فن هایی آن هم در جهت مخالف موجب افزایش کارائی و همچنین کاهش قابل ملاحظه مصرف سوخت و در نتیجه افزایش برد این هواپیما به مقدار زیاد شده بود. با وجود چنین طراحی است که Tu-95 می توانست با سرعت نزدیک به 0.9 ماخ یعنی چیزی در حدود 950 کیلومتر بر ساعت کروز کند که در آن زمان حتی جنگنده های آمریکایی هم به زحمت به چنین سرعت هایی می رسیدند. در کنار این همه امتیاز برای طراحی خاص فن های موتور های Tu-95 یک نقص بسیار بزرگ وجود دارد: تولید صدای وحشتناک حتی در دورهای بسیار پایین، مثلاً 750 دور بر دقیقه. سر و صدای این موتورها به قدری زیاد بود که حتی خلبان های جنگنده های آمریکایی که این بمب افکن ها را اسکورت می کردند نیز از ادامه دادن تعقیب این بمب افکن ها امتناع می ورزیدند، حتی با وجود این که این خلبانان در کابین های تحت فشار و همچنین ماسک های ضد صدا قرار داشتند. بمب افکن بال پایین و با سی پنج درجه سویپ بود. سرانجام این بمب افکن که دارای ارابه فرود جمع شدنی سه چرخه بود در 11 نوامبر 1952 با خلبان آزمایش گر الکسی پرلت نخستین پرواز خود را انجام داد. برای مدت طولانی سازمانهای نظامی و اطلاعاتی غربی این هواپیما را با عنوان توپولوف 20 میشناختند.

نمونه اولیه موتورهای nk-12

 با اینحال خود روسها نیز این هواپیما را با این نام میشناختند ولی از زمان تحویل، در واحدهای به کار گیرنده با نام تی یو 95 شناخته میشد و البته به سرعت در خود شوروی این نام یعنی تی یو 20 به سرعت تغییر یافت و در مدارک نیز از نام مصطلح مورد استفاده توسط دفتر توپولوف یعنی تی یو 95 استفاده میشد و کسی ازتی یو 20 استفاده نمیکرد. با این حال برای مدتهای زیادی در غرب و در سازمانهای اطلاعاتی غربی حتی در مدارکشان از نام تی یو 20 برای این هواپیما استفاده میشد. مانند همتای امریکاییش بی 52 استراتوفورترس ، تی یو 95 به فعالیت خود در نیروی هوایی شوروی ادامه میداد در حالی که بمب افکنهای مشابه ایی میامدند و میرفتند زیرا به دلایل مختلف نیازهای نیروی هوایی شوروی را در دوران جنگ سرد برآورده نمیکردند ولی این بمب افکن شوروی کماکان به حضور موثر خود در این نیرو و در واحدهای عملیاتی ادامه میداد. بخشی از مسئله به انعطاف فوق العاده این پرنده باز می گشت که مسئولین را قادر میساخت تا از این هواپیما در ماموریتهای مختلف استفاده کنند.

با درنظر گرفتن این حقیقت که این بمب افکن برای پرتاب تسلیحات هسته ایی طراحی و ساخته شده بود، در ادامه برای ایفای نقشهای مختلف برای ماموریت های کاملا متفاوت دچار تغییرات زیادی شد. مثلا برای ماموریت های دریایی و اکتشاف دریایی تی یو 142 براساس همین هواپیما ساخته شد یا برای استفاده از ان در ایرلاین های مسافری تی یو 114 و البته برای پرتاب موشکهای کروز سایر زمینه هایی بود که تی یو 95 وارد آن عرصه ها شد و اتفاقا موثر نیز واقع گشت. حتی نوع اواکس روسی نیز بر اساس این هواپیما ساخته شد که تی یو 126 نام گرفت که براساس پلات فرم تی یو 95 و تی یو 114 ساخته شده بود. اما چه در زمان جنگ سرد و چه بعد از ان سودمندی و توانایی های خاص این پرنده تحت الشاع مسائل سیاسی قرار گرفت زیرا از دیدگاه بسیاری این بمب افکن فقط یک نماد سیاسی برای رقابتهای رایج شرق و غرب بود. توسعه موتورهای توربوپراپ این هواپیما بعنوان یک بمب افکن قاره پیما از دهه 50 آغاز شد زیرا موتورهای پیستونی تی یو 4 در عمل توانایی لازم برای فراهم کردن توان لازم برای یک بمب افکا قاره پیما را نداشتند و البته موتورهای جت AM-3 نیز در عمل نتوانستند نیروی و توان لازم را برای بمب افکنی با مشخصات و خواسته های نیروی هوایی شوروی را تامین نمایند. با تایید توسعه برنامه تولید تی یو 95 در 11 جولای 1950 که رسما توسط دولت صورت پذیرفت نخستین نمونه ازمایشی این هواپیما با شماره سریال 1/95 در 12 نوامبر 1952 پرواز کرد. بعد از چهار سال کار مدوام توسط کارشناسان و طراحان شوروی در سال 1956 تولید این هواپیما به صورت سری آغاز شد. در اغاز این هواپیما ازسوی دپارتمان دفاع ایالات متحده جدی گرفته نشد زیرا چه کسی حاضر بود وقت خود را برروی بمب افکن توربوپراب با حداکثر سرعت 700 کیلومتر و برد 12هزار کیلومتر هدر دهد؟

گونه TU-95 RT در واقع نماد اصلی دوران جنگ سرد بود زیرا دارای توانایی اجرای ماموریتهای حیاتی گشت و شناسایی دریایی بود که میتوانست ماموریت شناسایی اهداف را واحدهای زیر سطحی دریایی ، کشتی ها و سایر هواپیماها را اجرا میکرد. این هواپیما با توجه به یک برامدگی بروی دماغه به راحتی قابل شناسایی بود. در این برامدگی زیر دماغه هواپیما انتن رادار جستجوگر تعبیه شده بود که برای جستجوی اهداف دریایی به کار گرفته میشد. نیروی دریایی آمریکا بالاترین اولویت رهگیری این هواپیما را برای هواپیماهای خود درنظر گرفته بود. در صورتی که این هواپیما به دویست مایلی ناوهای هواپیمابر امریکایی نزدیک میشد این وظیفه رهگیرهای امریکایی بخصوص در اینده با اف 14 ها این هواپیما را رهگیری کرده ، اسکورت نموده و از منطقه خارج نماید. دریکی از این موارد تامکتها در فاصله هزار مایلی یک فروند TU-95RTرا رهگیری کردند. در دوران اوج جنگ سرد بصورت هفتگی دو فروند از این هواپیماها از کولا پنین سولا به کوبا پرواز میکرد و در مسیر پرواز خود از ساحل شرقی امریکا عبور میکرد که البته در طول مسیر این پروازها با اسکورت همراه بود. این هواپیما بمب تزاررا پرتاب کرد. معمولا جنگنده های غربی برای رهگیری این هواپیما در زمان جنگ سرد در زمانی که این هواپیما وارد حریم هوایی ناتو میشدند ، فرستاده میشدند و البته هنوز این رل را ایفا میکنند که اغلب نیز ابن برخوردها از فاصله ایی بسیار نزدیک صورت میگیرد.

خلبانان جنگنده ها اغلب گزارش میکردند که این هواپیما قادر است در مسافتهای کوتاه ناگهان برای مسافتی از تیررسشان خارج شود که البته باتوجه به ابعاد و موتورهای توربوپراپ این یک ویژگی قابل توجه به شمار میرود. همچنین داستانهای زیادی از خلبانان جنگنده ها در مورد توانایی هایی خلبانان روس در جاگذاشتن اسکورتهای غربی شان روایت میشد که با منحرف شدن های ناگهانی با کاستن از سرعت از مانورها را اجرا میکردند. در سال 1980 یک فروند اف 16 نیروی هوایی نروژ با یک فروند تی یو 95 برخورد کرد که این تصادم در خارج از حریم هوایی نروژ رخ داد. ظاهرا اف 16 از کنار کاملا به توپولوف مزدیک میشود و در نتیجه شهپر هواپیما اسیب دید ولی هردو هواپیما به خوبی به زمین نشستند. در اواخر 1990 توپولوف های روسی معمولا در ارایشهای دوتایی از مسیر ایسلند و گریلند از طریق شمال اتلانتیک ، آلاسکا و دریای برینگ در یک فاصله قابل توجهی پرواز میکردند.در ژوئن 1999 یک فروند تی یو 95 بهمراه دو فروند تی یو 160 بعد از رهگیری شدن توسط جنگنده های امریکایی در این مسیر بازگردانده شدند و البته در سپتامبر نیز حادثه مشابه ایی برای تی یو 95 ها رخ داد که بدون هیچ گونه برخورد یا تماس جدی بعد از رهگیری مجبور به بازگشت شدند.

tu-95

هم اکنون نیروی هوایی روسیه از مدل TU-95MS که در سالهای 1980 و 90 ساخته شده اند استفاده میکند. در سال 2007 پوتین اعلام کرد که فعالیت توپولوفهای 95 گشتی این کشوربعد از 15 سال توقف از سر گرفته خواهد شد.

 



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

هواپیمای جنگنده اف20 ملقب به تایگر شارک به معنای کوسه ببرساخت شرکت نورثروپ گرومن در سال 1982 وارد عرصه خدمت گشته و اولین پرواز خود را نیزهمین سال در 30 آگوست به ثبت رسانید. این جنگنده را می توان نوع ارتقا یافته وبهبودیافته هواپیمای جنگنده اف-5 تایگر برشمرد.

این جنگنده تاکتیکی برخلاف جنگنده اف-5 با دو موتور، از یکموتور نیرومند اف 404 ساخت شرکت جنرال الکتریک با قدرت کشش یا کشش خشک استاتیکیمعادل 18000 پوند بهره می برد. لازم به ذکر است این موتور یک از کارآمدترین وقابلاطمینان ترین موتورها در جهان بوده که در هواپیمای ناونشین اف-18 ای نیز مورداستفاده قرار می گرفت. جنگنده اف-20 را می توان یکی از سازگارترین هواپیماها از نظرجوی به حساب آورد. همچنین این جنگنده از ترکیب ویژگیهای جالبی برخوردار است که  ازآنها می توان به توانایی حمل بیش از 8300 پوند تسلیحات خارجی و 5 پایلون سوخت اشارهکرد. به علاوه این هواپیما قادر به حمل 6 موشک سایدوایندر در ماموریت های هوابههواست. برای نبردهای هوابه زمین نیز 6800 پوند تسلیحات قابل حمل وجود دارد. دو توپ 20 میلی متری داخلی نیز جزو تجهیزاتی بوده که در اف-20 تعبیه شده بودند. همچنین ازتجهیزات اویونک این جنگنده می توان به رادار چند حالته جنرال الکتریک، لیزر خودکارهانی ول، سیستم هد آپ دیسپلی  یا دستگاه مربوط به هدفگیری و اطلاعات مربوط به آن کهدر شیشه کابین جلو خلبان تعبیه شده جنرال الکتریک، سیستم ها و نمایشگر های دیجیتالیو دستگاه های کنترلی بندیکس و سیستم ماموریت کامپیوتری تلدیان اشارهنمود.

کاکپیت تایگر شارک

هریک از موارد فوق نیز کارایی جالبی به این جنگنده داده است،برای مثال سیستم رادار چند حالته خلبان را قادر به شناسایی و یافتن و مسیریابی هدفدر رسایی وبردی معادل 48 ناتیکال مایل می سازد همچنین سیستم ماموریت کامپیوتریهواپیما را در هماهنگ سازی و سازماندهی مهمات و تسلیحات جنگی یاری می نماید. لازمبه ذکر است سیستم اچ یو دی هد آپ دیسپلی این جنگنده نیز قابلیت های جالبی را درزمینه مکان یابی و وضعیت استقرار سلاح ها در شرایط بحرانی را برای خلبان ودر سطح ورسایی چشم وی فراهم آورده است.

تایگرشارک در حال شلیک موشک ماوریک

این امکانات خلبان را قادر به شناسایی صحیح هدف بدون نظرانداختن به پایین و نشان دهنده ها می سازد، چرا که تمام اطلاعات اعم از ارتفاع وسرعت در این صفحه نقش می بندند. نورثروپ در این طرح یک کاناپی وسیع و در عین حالجدید را طراحی نمود که میدان دید را نسبت به جنگنده های پیشین این شرکت نزدیک به 50درصد افزایش داده بود. توسعه در زمینه جا و وضعیت سر نیز هرچه بیشتر و بیشتر بهوضعیت دید خلبان می افزود چرا که این مسایل در شرایط بحرانی بسیار موثر و تعیینکننده هستند. از ویژگی های مثبتآیرودینامیکی این جنگنده می توان به بزرگتر نمودنزائده روی بال ها اشاره کرد که 30 درصد برا را برای مانورهای گوناگون افزایش میداد.

یکی از نمونه های اولیه هواپیمای تایگرشارک با رنگ آمیزی نورثروپ

شکل دماغه نیز جنگنده را برای انجام مانورها در ارتفاعات بالاتراز طرف لبه حمله خود توانا می ساخت. بدنه هواپیما نیز قادر به مقاومتی به نسبت 9 جییا شتاب گرانشی زمین بود. جنگنده اف20 برای نگهداری نیز ساده و قابل اطمینان بوده ودر مقایسه با جنگنده های همزمان از درجه بهتری برخوردار بود. اف-20 حدود 53 درصد ازسوخت بهینه تری برخوردار بوده و کم مصرف تر به حساب می آمد و 63 درصد از نظر عملیاتنگهداری مقرون به صرفه تر بوده و به این شیوه از چهار نظر قابل اطمینان به نظر میرسید. حداکثر سرعت این هواپیما 2 ماخ و از سقف پروازی نزدیک به 20 کیلومتر برخورداراست که مشخصاتی بسیار مطلوب برای یک شکاری محسوب می شوند.

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

تاریخچه پیدایش: بر پایهء یکی از جدیدترین جنگنده‏های ساخت شرکت نورثروپ، یعنی Cobra YF-17 ساخته شد. در دههء 1970، YF-17 به منظور رقابت با جنگندهء F-16 جهت انتخاب «جنگندهء سبک» برای نیروی هوایی ایالات متحده طراحی و ساخته شد.

 

YF-17 Cobra
YF-17

ولی در نهایت جنگندهء F-16 توسط نیروی هوایی انتخاب شد. در آن زمان، مقامات ارشد نیروی دریایی، دریافتند که جنگندهء ساخت نورثروپ، توان بالقوه بسیار بیشتری نسبت به F-16 جهت جایگزینی هواپیماهای قدیمی نیروی دریایی، یعنی A-7 Corsair دارد.

نورثروپ و مک دانل‏داگلاس تصمیم گرفتند به طور مشترک، جنگندهء F-18 را برای ناوهای هواپیمابر و جنگندهء A-18  را برای سپاه تفنگداران نیروی دریایی، تولید نمایند. اما این دو پروژه کمی بعد باهم ادغام شدند و نتیجه جنگندهء چندماموریتهء F/A-18 از آب درآمد.
به منظور حفظ قابلیتهای چندماموریته، در قلب جنگندهء F-18 یک رادار پرقدرت چندحالتهء ساخت هیوز قرار داده شد که هم در ماموریتهای هوا به هوا و هم در ماموریتهای هوا به زمین، موثر و کارا بود.
جنگندهء جدید، مجهز به سیستم‏های پیچیدة الکترونیکی، نمایشگرهای تلویزیونی، موتورهای قدرتمند، توانایی حمل انواع جنگ‏افزار و قابلیت آئرودینامیکی خاصی بود که اجازه می‏داد جنگنده بتواند با زاویهء حملهء بالاتری پرواز نماید. در نهایت، جنگندهء F-18، فراتر از آن چیزی شد که مورد انتظار بود با قابلیت مانورپذیری خوب و توانایی بسیار موثر در انجام عملیاتهای متفاوت.
بدین ترتیب، جنگندهء F-18 با موفقیت وارد خدمت در ناوهای نیروی دریایی و نیروی هوایی تفنگداران دریایی ایالات متحده شد و جایگزین جنگنده‏های A-7 و F-4 فانتوم گردید.

F/A-18 موسوم به Hornet – به معنی زنبور سرخ – جنگنده‏ای است دو نفره، دو موتور، چندمنظوره (جنگندهء تهاجمی) که می‏تواند هم از روی ناوهای هواپیمابر عمل نماید و هم از پایگاههای زمینی.
برای F/A-18 انبوهی از ماموریتهای گوناگون تعریف شده است: ایجاد برتری هوایی، اسکورت جنگنده‏ها، خنثاسازی دفاع هوایی دشمن، عملیات جاسوسی و اکتشافی، هدایت عملیات هوایی، پشتیبانی دور و نزدیک هوایی و قابلیت عملیات در شب.
F/A-18 جایگزین جنگنده‏های F-4B ،A-7 Corsair در دههء 1970 و جنگندهء A-6 Intruder در اواخر دههء 1990 شد.
F/A-18 به وسیلة سیستم دیجیتالی پرواز با سیم (Fly Bye Wire or FBW) کنترل می‏شود که این امر کیفیت بسیار خوبی را در هدایت هواپیما سبب می‎‏شود و موجب می‏شود خلبان با سهولت بیشتری به هدایت جنگنده بپردازد. این سیستم به هنگام مانورهای سنگین، به خلبان اجازه می‏دهد تا تمرکز خود را بر روی عملیات و استفاده از تسلیحات از دست ندهد.
نسبت کشش به وزن این هواپیما در حالت خشک (بدون پس‏سوز) نیز فوق‏العاده است و این جنگنده در هنگام برخورد با دشمن، از توانایی خوبی در استفاده از قدرت بالای موتور در حالت بدون پس‏‎سوز پیدا می‏کند.

قدرت بالای این جنگنده که توان خوبی در خارج شدن از مهلکه را می‏دهد مورد تایید اغلب خلبانان هورنت است. علاوه بر این، F/A-18 اولین جنگندهء نیروی دریایی است که سیستم‏های دیجیتالی را یکپارچه کرده است؛ (MUX) مدار انتقال اطلاعاتی است که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب می‏کند. حسن این نوع طراحی این است که زمینهء ارتقاء مداوم را به شکل آسان‏تری فراهم می‏سازد.
در طی 15 سال عملیات و تجربه، F/A-18 ثابت کرده است که بهترین جنگندهء تاکتیکی برای ناوهای هواپیمابر است. F/A-18 دارای شاخصه‏های نظامی مورد علاقهء فرماندهان نیروی دریایی ایالات متحده است. F/A-18 اغلب ماموریتهای خود را در یوگوسلاوی و عراق با موفقیت به انجام رسانده است و تنها نقصان این جنگنده، کمبود سوخت جهت مداومت پروازی بیشتر است.

گونه‏های مختلف F-18

F/A-18A/B Hornet
در این مدل‏، عمده مشخصات و ریزه‏کاری‏های جنگندهء YF-17 حفظ شده است، با این حال از دل این هواپیما‏، جنگندهء جدید F-18 سربرآورده است؛ جنگنده‏ای یک نفره، با قابلیت تهاجمی که انبوهی از تکنولوژی‏های جدید و سیستم‏‎های دیجیتالی کامپیوتری در آن به کار رفته است. در کابین این جنگنده، از یک جفت سیستم لولهء‌ اشعهء کاتد به عنوان نمایشگر اطلاعات استفاده شده است و سیستم کنترل بر اساس ارزیابی دستورات خلبان, کنترل پرواز را شبیه‏سازی می‏کند. سیستم‏های تعبیه شده در این جنگنده برای دو ماموریت در نظر گرفته شده‏اند. (احتمالن منظور ایجاد برتری هوایی و عملیات زمینی - ضد کشتی می‏باشد)
در حین طراحی، نوع آموزشی (دو سرنشینه) نیز به تعداد اندک و به نام TF/A-18 ساخته شد. این نوع نیز بر اساس مدل F/A ساخته شد و تنها شامل اندک تغییراتی شد، ضمن اینکه نوع دو سرنشینه نیز با حفظ قابلیت انجام عملیات نظامی ساخته شد.
اولین پرواز F/A-18 به تاریخ نوامبر 1978 انجام شد. F/A-18 و نوع دو سرنشینه نیز که بعدها به نام F/A-18B نامیده شد، مورد آزمونهای گوناگون پروازی در مرکز آزمون نیروی دریایی (Naval Air Test Center) قرار گرفت.
در حین این آزمونها، بر روی نقاط ضعف و مشکلات جنگنده (به خصوص قطعات جدید) تمرکز زیادی انجام گرفت و این ارزیابی، باعث شد قطعاتی که به نوعی مشکلاتی در طراحی داشتند، با طراحی مجدد، مشکلشان حل شود. اغلب قطعاتی که مورد تغییر قرار گرفتند، قطعات ساخت‏افزاری و مکانیکی هواپیما بودند و سیستم‏های دیجیتالی، دستخوش تغییر نگشتند.

نوع اصلی جنگندهء F/A-18A (یک نفره) و نوع F/A-18B (دو نفره) به سال 1983 جایگزین جنگنده‏های F-4B و A-7 در ناوهای هواپیمابر و سپاه تفنگداران نیروی دریایی (Marine Corps) شدند.
این جنگنده‏ها به دلیل قابلیتهایشان (قابلیت انجام ماموریتهای متنوع و میزان آمادگی بالا)، به سرعت نقش اصلی را در ماموریتهای نظامی برعهده گرفتند.

قابلیت اطمینان و سهولت تعمیر و نگهداری، از مواردی بودند که به هنگام طراحی این جنگنده، مورد توجه قرار گرفتند. برای مثال F/A-18 ها، برای آزمایش از اطمینان سیستم‏ها، سه بار و هر بار ساعتها پرواز کردند در حالی که نیمی از زمان مورد نیاز برای تعمیر اساسی‏شان گذشته بود. هورنت، بارها در میدان نبرد واقعی مورد آزمایش قرار گرفت و هر بار، نقاط مثبت ادعا شده توسط طراحانش را مورد اثبات قرار داد: جنگنده‏ای بسیار قابل اعتماد، تهاجمی و همه کاره.

F/A-18 ها نقش مهمی را در جریان حمله به لیبی در سال 1986 ایفا کردند. آنها از روی عرشهء ناو هواپیمابر یواس‏اس کورال‏سی (USS CORAL SEA) به پرواز درآمدند و پدافند هوایی لیبی را با پرتاب موشکهای سرعت بالای هارم (HARM) نابود ساختند به طوری که هنگام بمباران بن‏غازی، پدافند هوایی لیبی، کاملن خاموش شده و از کار افتاده بود.

F/A-18C/D Hornetبه دنبال موفقیت در استفاده از 400 فروند مدل A و B، نیروی دریایی ایالات متحده، به تاریخ سپتامبر 1987، نوع پیشرفته‏تر هورنت را به نام F/A-18C (یک نفره) و F/A-18D (دو نفره) مورد آزمایش قرار داد.
این هورنت‏ها می‏توانستند موشکهای میان‏برد هوا به هوای جدید آمرام (AMRAAM) و موشکهای هوا به زمین حرارت‏یاب هدایت تلویزیونی ماوریک (Maverick) را حمل و پرتاب کنند.
دو سال بعد, مدلهای C و D به قابلیت عملیات در شب مجهز شدند. ضمنن اجزاء جدیدی نیز اضافه شدند: غلاف ناوبر حرارت‏یاب ([url=http://www.thales-optronics.com/dos/products/air/details/navflir.shtml]NAVFLIR[/url])، تعبیهء جایگاهی برای نمایشگر سربالا (HUD)، عینک ویژهء دید در شب (NVG)، چراغ‏های مخصوص درون آلات دقیق جهت عدم تداخل با عینک دید در شب، یک نقشهء دیجیتالی از منطقهء نبرد به همراه نمایشگر رنگی مخصوص آن.
NAVFLIR مخفف navigation forward looking infrared
HUD مخفف head-up display
NVG مخفف night vision goggles

 

رادار F/A-18C مجهز به سنسوری جهت شبیه‏سازی زمین است که این امر توسط امواج رادار دقیق و قدرتمند داپلر از سطح زمین انجام می‏شود. این نقشهء تهیه شده، به خلبان این امکان را می‏دهد تا به اهداف زمینی در شرائط نامساعد جوی یا در حالتی که دید ضعیفی وجود دارد، حمله کند. ضمن اینکه با توجه به نقشه و اهداف مشخص شناسایی شده روی آن، موقعیت دقیق هواپیما در آسمان مشخص می‎شود، همچنین این نقشه، قابلیت بمباران دقیق و موثر را بیشتر می‏کند.
انواع جدیدتر ساخته شدهء F/A-18C از سال 1994 به بعد، به رادار ارتقاء یافته مجهز شدند که این رادار دقت بیشتری داشت و تصاویر بسیار تمیزتری در صفحهء اسکن خود به نمایش می‏گذاشت.

غلافهای جستجوگر هورنت
در مدل F/A-18C که مجهز به تجهیزات عملیات در شب شده است، یک غلاف مخصوص نصب می‏شود. این غلاف، ساخت کمپانی هیوز است و با کد AN/AAR-50 شناخته می‏‎شود. این غلاف شناسایی، اهداف زمینی را از روی حرارت‏شان (نظیر شلیک گلوله یا گرم بودن موتور ادوات زمینی) تشخیص می‏دهد.
غلاف هدف‏یاب دیگر، با کد Loral AN/AAS-38 شناخته می‏شود. این غلاف با نام Night Hawk FLIR نیز شناخته می‎شود و عملکردش نیز بر اساس حرارت‏یابی از اهداف زمینی است.
وسیلهء دیگر، دوربینی قوی جهت دید و شناسایی اهداف زمینی در شب است. این وسیله به نام GEC Cat's Eyes شناخته می‏شود. تعداد 48 فروند جنگندهء F/A-18D (نوع دو نفره) به مدل RC (شناسایی – تجسسی) تغییر یافته‏اند. به همین منظور، به جای مسلسل استاندارد اف18 که M61 A1 نام دارد، یک جایگاه شناسایی از نوع الکترواپتیکالی نصب می‎‏شود. این جایگاه ویژه، دارای یک برجستگی است که در واقع یک دوربین بسیار قوی چشمی با دو غلطک متحرک (جهت حرکت دادن لنز به اطراف) می‎‏باشد. ضمنن تمام مشاهدات، بر روی یک نوار ویدئو ضبط می‏شوند.
RC مخفف reconnaissance

هورنت و عملیات طوفان صحرا
در اولین روز عملیات طوفان صحرا، دو جنگندهء F/A-18 در حالی که عازم عملیات بمباران بوده و روی هرکدام 4 بمب 2000 پاوندی بارگذاری شده بود، موفق شدند دو میگ عراقی را سرنگون کنند، سپس بمبهای خود را بر روی اهداف تعیین شده، رها ساختند.
در مدت زمان جنگ خلیج فارس، اسکادرانهای نیروی دریایی ایالات متحده، سپاه تفنگداران و F/A-18 های کانادایی، هر ساعت عملیات رزمی داشتند و رکوردی را در زمینهء قابلیت اطمینان در طول نبرد با حمل و فروانداختن دهها تن بمب بر روی عراق، برجای گذاشتند.
(لازم به ذکر است که یک فروند F/A-18C نیروی دریایی ایالات متحده در روز 17 ژانویه 1991 در یک نبرد هوایی با یک فروند MiG-25PD عراقی، سرنگون گشت)

نیروی دریایی ایالات متحده به تاریخ 18 می 1998 اعلام کرد که اسکادرانهای F/A-18 خود را از ساحل شرقی به پایگاه نیروی دریایی در ساحل ویرجینیا (Oceana) و پایگاه سپاه تفنگداران در Beaufort (شهری در ساحل کارولینای جنوبی) منتقل می‏کند. به همین دلیل 9 اسکادران عملیاتی، شامل 156 فروند هواپیما به Oceana انتقال یافتند و 2 اسکادران دیگر شامل 24 فروند هواپیما نیز به Beaufort منتقل شدند. اولین اسکادران در پائیز 1998 منتقل شد و در کل انتقال 11 اسکادران عملیاتی تا پایان اکتبر 1999 تکمیل گشت.

در تمام طول مدت خدمت این جنگنده‏ها، هرساله سیستم‏های تسلیحاتی، سنسورهای مربوطه و غیره ارتقاء می‏یابند. آخرین سری از جنگنده‏های F/A-18C/D که ارتقاء یافتند به سیستم‏های چون عملیات در شب، سیستم افزایش دقت در هدف‏گیری، تکنولوژی کاهش دیده شدن توسط رادار دشمن و غیره مجهز شدند. ای در حالی است که هیچکدام از این سیستم‏ها تا سال 1991 بر روی مدلهای A و B وجود نداشتند و سطح سیستم‏های آویونیک، الکتریک و مقدورات پروازی برای ارتقاء محدودیت داشتند.
علاوه بر اینها، نقص دیگری نیز در طراحی این جنگنده وجود داشت و آن این بود که هنگامی که در مدلهای ‍C و D ، جنگندهء خالی با مهمات و سوخت کامل بارگذاری می شد، به هنگام انجام ماموریت‏ایش، دچار کمبود سوخت شده و نمی‏توانست به همهء اهداف تعیین شده‏اش حمله کند و از این رو گاهن با مهمات مصرف نشده و حداقل سوخت به ناو هواپیمابر باز می‏گشت. در واقع برد پروازی کافی برای ماموریتهای تعیین شده‏اش نداشت.

کاربران
F/A-18 در مدلهای A، B، C و D سالها برای نیروی دریایی ایالات متحده و هشت کشور خارجی خدمت کرد. این کشورها عبارتند از: استرالیا، کانادا، فنلاند، کویت، مالزی، اسپانیا، سوئیس و تایلند.
اگرچه چشم اندازی برای تولید آتی مدلهای C و D دیده نمی‏شود، ولی این جنگنده‏ها سالها به منظور پرکردن خلاء جنگنده‏های ناونشین در نیروی دریایی ایالات متحده تا ورود به خدمت جنگنده‎های بزرگتر، دورپروازتر و باقابلیت‏تر مدلهای E و F در خدمت باقی خواهند ماند.

آشنایی با سوپر هورنت: F/A-18E/F Super Hornet

تفاوت سوپرهورنت با مدل معمولی

جنگندهء چندماموریتهء F/A-18E/F موسوم به «سوپرهورنت» در واقع مدلی ارتقاء یافته از جنگنده‏های مدل C و D می باشد که پیشتر قابلیت عملیات در شب به آنها افزوده شده بود. سوپرهورنت فرماندهی گروه عملیات رزمی هواپیماهای ناونشین را فراهم خواهد آورد زیرا دارای برد پروازی بیشتر و قابلیت حمل مهماتی است که توسط جنگنده های بازنشستهء A-6 حمل می‏شود.
مدلهای E و F (نسبت به مدلهای قبلی) دارای 4.2 فوت درازای بیشتر، 25% مساحت بال بیشتر و قابلیت حمل 33%  بیشتر سوخت در مخازن داخلی هستند که این سوخت اضافه تا 41% برد عملیاتی و تا 50% استقامت پروازی آنها را افزایش می‏دهد.

کابین بسیار پیشرفتهء سوپرهورنت

در سوپرهورنت همچنین دو جایگاه حمل مهمات باهم ادغام شده‎اند. این به معنی افزایش میزان بارگذاری مهمات به دلیل مخلوط کردن محل بارگذاری انواع جنگ افزارهای هوا به هوا یا هوا به زمین می‎باشد.
سوپرهورنت همچنین می‎تواند انواع مختلفی از تسلیحات به اصطلاح هوشمند را حمل کند. از جملهء این مهمات می‏توان به جدیدترین بمبهای هدایت شونده به وسیلهء ماهواره نظیر JDAM و JSOW اشاره کرد.

چهار فروند سوپرهورنت

سوپر هورنت می تواند 17.750 پاوند (8032 کیلوگرم) مهمات را در 11 مقر خارجی حمل تسلیحات بارگذاری نماید. این جنگنده دارای راداری مخصوص کار در همه نوع شرائط آب و هوایی است که دارای توانایی رهگیری اهداف هوایی و سیستمی جهت افزایش دقت در پرتاب بمبهای عادی یا هدایت شونده است.
دو محل بارگذاری در نوک بالها، چهار مقر در زیر بالها برای حمل سوخت یا مهمات هوا به زمین و دو مقر در زیر بدنه و نزدیک دماغهء هواپیما جهت نصب موشکهای هوا به هوای اسپارو یا غلافهای شناسایی و یک محل در مرکز بدنه برای حمل مخازن سوخت یا تسلیحات هوا به زمین است. ضمن اینکه یک مسلسل 20 میلی متری از نوع M61 A1 Vulcan در نوک هواپیما تعبیه شده است.
میزان حمل بارگذاری در سوپرهورنت به میزان 9000 پاوند افزایش یافته است و قدرت موتور آن نیز از کشش 36000 پاوند به 44000 پاوند افزایش یافته است. در این جنگنده از دو موتور پرقدرت توربوفن ساخت جنرال الکتریک به نام F414 استفاده شده است.
اگرچه در مدلهای جدیدتر ساخته شدهء C و D به میزان کمی از تکنولوژی مدرن استفاده شده است، ولی در مدلهای E و F از ابتدا و به طور گسترده از تکنولوژی‏های نوین استفاده شده و توان دفاعی آن نیز افزایش قابل توجهی یافته است.
سیستم پیشرفتهء جستجوگر مادون قرمز ساخت هیوز (ATFLIR)، سیستم اصلی هدفیابی جنگنده‏های E و F به شمار می‏رود. این سیستم همچنین قرار است در مدلهای قبلی F/A-18 نیز نصب شود. غلاف ساخت هیوز، دارای جهت‏یاب و هدف‏یاب مادون قرمز بسیار دقیق اهداف می‏باشد و از تکنولوژی نسل سوم این نوع غلافها در آن استفاده شده است (MWIR) که در میان هواپیماهای موجود، تکنولوژی بسیار برجسته‏ای به شمار می‏رود.
ATFLIR مخفف The Hughes Advanced Targeting Forward-Looking Infra-Red
MWIR مخفف mid-wave infrared

اکنون پروژهء ارتقاء مدلهای یک نفرهء C و دو نفرهء D آغاز شده است. اگرچه تا حد زیادی ظاهر مدلهای C و D به هم شبیه است، ولی خروجی طرح ارتقاء، شامل دو گونهء مختلف از F-18 خواهد بود که عمدهء تمرکز برنامهء ارتقاء، بر روی قابلیت عملیات در شب خواهد بود.
زمانی، F-18B تنها جنگنده‏ای آموزشی بود ولی در جنگندهء F-18D، کابین عقب، مملو از نمایشگرهای رنگی چندمنظوره و کلیدهای رهاسازی سلاح و کنترل آنها می‏باشد که این امر به F-18، قابلیت فرماندهی، پیشتازی عملیات و هدایت سایر جنگنده‏ها را جهت هدف‏یابی و نابودسازی اهداف، می‏دهد.

تولید مدلهای C و D در اواخر دههء 1990 پایان یافت و به جای آنها F/A-18E و F/A-18F (سوپرهورنت) در خط تولید قرار گرفته است. مدلهای کنونی A و B قرار است تا پایان سال 2015 و مدلهای C و D تا پایان سال 2020 در خدمت باقی خواهند ماند. F-18 امروزه، انبوهی از مشتریان خارجی را برای خرید در پیش رو می‏بیند.

تاریخچه اولین پرواز
F-18A به تاریخ 18 نوامبر 1978
F-18C به تاریخ 3 سپتامبر 1986
F-18D به تاریخ 6 می 1988

ورود به خدمت
F-18A به تاریخ 7 ژانویه 1983
F-18D به تاریخ نوامبر 1989

خدمه
F/A-18 A/C = یک نفر
F-18D = دو نفر، یک خلبان و یک افسر تسلیحات

قیمت
35 میلیون دلار (سال 2003) برای مدل F/A-18E

ابعاد
طول: 56 فوت = 17.07 متر
فاصلهء دو سر بالها: 37.50 فوت = 11.43 متر
ارتفاع: 15.25 فوت = 4.66 متر
سطح بالها: 400 فوت مربع = 37.16 متر مربع

اوزان
وزن خالی: 23.050 پاوند = 10.455 کیلوگرم
وزن عادی برای برخاستن:
36.710 پاوند = 16.650 کیلوگرم (جهت ماموریت نبرد هوایی)
49.225 پاوند = 22.330 کیلوگرم (جهت عملیات تهاجمی زمینی)

حداکثر وزن قابل برخاستن: 56000 پاوند = 25.400 کیلوگرم

حجم مخازن سوخت
مخزن داخلی: 10.860 پاوند = 4.925 کیلوگرم
مخزن خارجی: 6.730 پاوند = 3.055 کیلوگرم
حداکثر وزن قابل بارگذاری: 15.500 پاوند = 7030 کیلوگرم

پیشرانه
دو موتور توربوفن ساخت جنرال الکتریک از نوع F404-400 با قابلیت پس‏سوز
کشش هر موتور: 32000 پاوند = 142.400 نیوتن با استفاده از پس‏سوز

عملکرد
حداکثر سرعت: 1190 مایل بر ساعت = 1915 کیلومتر بر ساعت در ارتفاع 40000 فوتی (12190 متری) = 1.8 ماخ
نرخ اوج‏گیری: 45000 فوت در دقیقه = 13715 متر بر دقیقه
سقف پرواز خدمتی: 50000 فوت = 15240 متر

برد پروازی
در حالت شکاری (fighter mission) = 800 ناتیکال مایل = 1480 کیلومتر (رفت و برگشت)
در حالت تهاجمی (attack mission) = 1150 ناتیکال مایل = 2130 کیلومتر (رفت و برگشت)
برد عبوری: 1800 ناتیکال مایل = 3335 کیلومتر (با سه مخزن سوخت خارجی)

حد تحمل شتاب ثقل: نامعلوم (بنا بر گزارشی حدود 7.5 برابر g)

تسلیحات
مسلسل 20 میلی متری M61A1 Vulcan با 570 تیر فشنگ
7 جایگاه حمل بار در زیر بدنه و بالها و دو جایگاه در نوک بالها

تسلیحات هوا به هوا
موشک میان برد AIM-7 (اسپارو)
موشک کوتاه برد حرارت یاب AIM-9 (سایدوایندر)
موشک میان برد AIM-120 (آمرام)
موشک کوتاه برد AIM-132 (آسرام)

تسلیحات هوا به سطح
AGM-45 Shrike (شرایک)
AGM-62 Walleye (وال‏‎آی)
AGM-65 Maverick (ماوریک)
AGM-84 Harpoon (ضدکشتی)
AGM-84 SLAM
AGM-84 SLAM-ER
AGM-88 HARM (ضد رادار)
AGM-123 Skipper
AGM-154 JSOW

بمب
GBU-10/12/24 Paveway  (هدایت لیزری)
GBU-15 EO-guided (هدایت الکترواپتیکالی)
GBU-29/30/31/32/35 JDAM (هدایت شونده توسط ماهواره)
بمبهای هسته‎‏ای B-57 و B-61 (استحکام‏شکن)
Mk 82/83/84 GP
Mk 20 Rockeye
BLU-107 Durandal
CBU-59 (بمب خوشه‏ای)

سایر مواردغلافهای اغتشاش‏گر الکترونیکی (ECM pod)
غلافهای راکت انداز

انواع تولید شده

YF-17 Cobra
جنگندهء تولید شده در طرح مناقصهء ساخت «جنگندهء سبک» برای نیروی هوایی ایالات متحده؛ اگرچه هیچگاه انتخاب نشد ولی نیروی دریایی از طرح آن برای تولید F/A-18 Hornet استفاده کرد.

F/A-18A
اولین مدل تولید شده به تعداد 371 فروند.

AF-18A
نوع یک نفره‏ای که توسط نیروی هوایی کانادا خریداری شد. این مدل بر اساس F-18A ساخته شد ولی اکنون همگی به سطح مدل F-18C ارتقاء یافته‏اند و قرار است تا سال 2011 در خدمت باقی بمانند. تعداد تولید شده: 57 فروند

ATF-18A
نوع دو نفرهء آموزشی جهت نیروی هوایی استرالیا که بسیار شبیه به مدل F-18B می‏باشد. تعداد تولید شده: 18 فروند

CF-18A / CF-188A
نوع یک نفره‏ای که توسط نیروی هوایی کانادا خریداری شد و بر اساس F-18A ساخته شده است با این تفاوت که دارای سیستم شناسایی اهداف در شب می‏باشد که در مدل A وجود ندارد. همچنین دارای سیستم ILS (سیستم فرود ایمن) و توانایی حمل غلافهای راکت‏انداز LAU-5003 می‏باشد. کانادا قصد دارد این جنگنده‏ها را تا سال 2017 عملیاتی نگه دارد. تعداد تولید شده: 98 فروند

EF-18A / C-15
نوع یک نفره‏ای که توسط نیروی هوایی اسپانیا خریداری شد و بر اساس F-18A ساخته شده است، اما همگی تا سطح استاندارد نزدیک به مدل F-18C ارتقاء یافته‏اند. تعداد تولید شده: 60 فروند

RF-18A
نوع شناسایی که به تعداد بسیار اندک ساخته شده است و برای امور تحقیقاتی در اختیار نیروی دریایی و سازمان ناسا قرار دارد.

F/A-18B / TF/A-18Aنوع دو سرنشینهء آموزشی، تولید شده به تعداد 40 فروند

CF-18B / CF-188B
نوع دو سرنشینهء آموزشی برای کانادا، تولید شده به تعداد 40 فروند

EF-18B / CE-15
نوع دو سرنشینهء آموزشی برای اسپانیا، تولید شده به تعداد 12 فروند

F/A-18C
نوع ارتقاء یافتهء مدل تک سرنشینه که قابلیت پرتاب موشک هوا به هوای AIM-120 (آمرام) و موشک هوا به زمین AGM-65 (ماوریک) به آن افزوده شده است. همچنین سیستم‏های الکترونیک آن ارتقاء یافته، نوع جدیدی از صندلی پرتاب شونده بر رویش نصب شده و باریکه‏های کوچکی به لبه‎های حملهء بالها جهت کاهش اثرات نوسانات پروازی و افزایش میزان زاویهء حمله، بدان افزوده شده است. تعداد تولید شده: 355 فروند

KF-18C
نوع تک سرنشینه‏ای که به کویت فروخته شده و براساس F-18C ساخته شده است. تعداد تولید شده: 32 فروند

KAF-18D
نوع دوسرنشینهء آموزشی مخصوص کویت. تولید شده به تعداد 8 فروند

F/A-18D
نوع دو سرنشینه مخصوص عملیات در شب، جهت سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده، شامل سیستم‏های الکترونیکی ارتقاء یافتهء مشابه مدل C.

F/A-18E/Fمهمترین مدل ارتقاء یافته از جنگندهء F-18 موسوم به «[b]سوپر هورنت[/b]» با بدنه‏ای کشیده‏تر و بالهای بزرگتر.

Hornet 2000
مدل جدیدی که توسط شرکت مک‏دانل‏داگلاس پیشنهاد داده شده است با بال و دم بزرگتر، بدنهء کشیده‏تر، موتورهای جدیدتر، کابین دیجیتالی بسیار پیشرفته‏تر، که احتمالن جایگزین مدلهای E و F خواهد شد

-------------------------------------------------------------------------------
سابقه عملیاتهای انجام شده


* لیبی – عملیات ال دورادو کانیون – اجرا شده توسط نیروی دریایی ایالات متحده – به سال 1986 (Operation El Dorado Canyon)
* عراق – عملیات طوفان صحرا – اجرا شده توسط کانادا، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1991 (Operation Desert Storm)
* عراق – سلسله عملیات مراقبت هوایی در منطقهء‌ جنوبی پرواز ممنوع بین سالهای 1991 تا 2003 – اجرا شده توسط نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده (Operation Southern Watch)

* بوسنی و هرزگوین – اجرا شده توسط اسپانیا، کانادا، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1995 (Operation Deliberate Force)

* عراق – عملیات روباه صحرا – اجرا شده توسط نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1998 (Operation Desert Fox)

* کوزوو – عملیات نیروهای متفقین – اجرا شده توسط اسپانیا، کانادا و نیروی دریایی ایالات متحده به سال 1999 (Operation Allied Force)

* افغانستان – عملیات آزادسازی افغانستان - اجرا شده توسط نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 2001 تاکنون (Operation Enduring Freedom)

* عراق – عملیات آزادسازی عراق - اجرا شده توسط استرالیا، نیروی دریایی و سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده به سال 2003 تاکنون (Operation Iraqi Freedom)

کاربران هورنتاسترالیا، کانادا، فنلاند، کویت، مالزی، اسپانیا، سوئیس، سپاه تفنگداران نیروی دریایی ایالات متحده (US Marine Corps)، نیروی دریایی ایالات متحده (US Navy) و سازمان ناسا.

پایان کار گربهء افسانه‏ای گرومن

جایگزینی سوپرهورنت به جای بهترین رهگیر جهان
با تفاصیلی که در مورد قابلیتهای عالی F/A-18E/F گفته شد، این جنگنده ثابت کرده است که می‏تواند به طور گسترده در نیروی دریایی ایالات متحده به خدمت گرفته شود. از این رو قرار است با ورود به خدمت 548 فروند سوپرهورنت، جنگنده‏های F/A-18A و F-14D حداکثر تا پایان سال 2010 همگی از ردهء خدمت خارج می‎شوند. قرار است در هر ناو هواپیمابر، 12 فروند F/A-18E و 14 فروند F/A-18F به کار گرفته شوند. چهار یا پنج فروند از این جنگنده‏ها، به عنوان سوخت‏رسان عمل خواهند کرد.
علاوه بر اینها، مدل دوسرنشینهء EA-18G Growler (گراولر) به عنوان هواپیمای جنگ الکترونیک، جایگزین هواپیماهای قدیمی EA-6B Prowler خواهند شد. در هر ناو هواپیمابر یک دستهء 6 فروندی از EA-18 ها به خدمت گرفته خواهند شد.

هرچند نیروی دریایی تمایل دارد دسته‏ای 1000 فروندی از سوپرهورنت‏ها را تا سال 2030 به خدمت گیرد، ولی برنامه‏‎های جدیدی چون جنگندهء F-35 نیز در حال اجرا هستند و ممکن است زودتر از این زمان، عمر سوپرهورنت‏ها تمام شود.
امروزه مشتریان بسیاری برای جنگنده‏های F/A-18E/F پیدا شده‏اند، از جمله سنگاپور و مالزی که تمایل زیادی برای به خدمت‏گیری نوع صادراتی سوپرهورنت اعلام کرده‏اند.
سوپرهورنت اگرچه جنگنده‏ای فوق‏العاده بر علیه اهداف زمینی و دریایی است ولی نسبت به F-14D توانایی بسیار اندکی در رهگیری دوربرد هواپیماها و موشکهای کروز دشمن دارد و این بزرگترین نقطهء ضعفی است که با از رده خارج کردن تامکتها، ناوهای هواپیمابر را مورد تهدید موشکهای کروز و دوربرد بمب‏افکن‏های دورپرواز دشمن نظیر Tu-95 و Tu-160 قرار خواهد داد.

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی


F-16

 

 

هواپیمای اف-16 فایتینگ فالکون، ساخت شرکت جنرال داینامیکز، جنگنده ای در کلاس کوچک و چند مأموریته می باشد که نخستین پرواز خود را با اولین نمونه خود در سال 1976 به انجام رساند. این هواپیما توانایی حمله به صورت هوا به هوا علیه هواپیماهای دشمن و هوا به زمین علیه تجهیزات زمینی برای مثال تانک ها و زره پوش های دشمن را به طور کامل و بهینه داراست.

فالکون در حقیقت آمیزه ای از هزینه نگهداری اندک و به صرفه و همچنین کارائی تسلیحاتی و تهاجمی بالاست. این جنگنده هم اکنون در اختیار نیروی هوایی ایالات متحده و همچنین متحدان این کشور مانند ترکیه یا امارات متحده عربی می باشد که البته خبرهایی از تحویل یکی از پیشرفته ترین مدل های این هواپیما با کد ئی و اف به امارات توسط آمریکا نیز منتشر شده است. در طراحی این هواپیما، از سیستم های به کار رفته در هواپیماهایی چون اف-15 و اف-111 نیز بهره برداری شده که البته قبل از به کارگیری این سیستم ها، عملیات ارتقا و به روز سازی کاملی نیز بر روی آن ها صورت گرفته است. با سوخت داخلی کامل، فالکون قادر به تحمل 9 برابر شتاب گرانشی زمین یا همان شتاب جی است که در مقابل مقدار حداکثر 4 جی برای به طور مثال رهگیر میگ 25، عددی بسیار مطلوب است. در گذشته، خلبانان به دلیل مقاوم نبودن کافی هواپیماهایشان، جرات انجام مانور های سنگین با بیش از 4 جی را نداشتند، اما همانطوری که می بینیم، امروزه این هواپیماها هستند که خلبانان را با مقاومتشان در هم شکته و آنان را تا مرز بیهوشی می برند. لازم به ذکر است که حداکثر شتاب جی قابل تحمل توسط انسان حدود هشت و نیم جی است که البته انسان برای لحظات کوتاهی مانند لحظه پرتاب از هواپیما توسط صندلی نجات قادر به تحمل هیجده جی فشار نیز می باشد.

در یک نبرد هوایی، مانورپذیری باورنکردنی فالکون و برد بسیار زیاد آن در مقایسه با هواپیماهای مشابه از همان ابتدا پیروز میدان را مشخص می سازد. رادار پیشرفته این هواپیما قادر به تشخیص اهداف در هر شرایط آب و هوایی و هر ساعت از شبانه روز بوده و حتی می تواند اهدافی را که برای جلوگیری از دید رادار در ارتفاع فوق العاده پایین پرواز می کنند، شناسایی نماید. در کاکپیت این هواپیما، در تمامی نشاندهنده ها و دستگاه ها اصل صراحت و اختصار رعایت شده و اطلاعات مختصر و مفید دسته بندی می شوند. همچنین در این هواپیما سیستم HUD نیز به کار برده شده که تمامی اطلاعات پرواز را بر روی شیشه جلوب خلبان منعکس ساخته و مانع از این می شود که خلبان هر لحظه چشم از روی هدف مورد نظر خود برداشته و برای آگاه شدن از وضعیت پرواز هواپیمای خود، مرتباً به نشان دهنده ها نگاه کند. کاناپی این هواپیما نیز از نوع حبابی بوده که دیدی بسیار عالی را از محیط اطراف برای خلبان فراهم می سازد که از این لحاظ بسیاری از خلبانان آن را به هلیکوپتر مانند می سازند. هواپیمای فالکون برای تامین نیروی خود از یک موتور پرات اند ویتنی یا جنرال الکتریک سود می جوید که این مورد بسته به نوع آن متغیر است و البته، موتور نوع جنرال الکتریک که در هواپیمای اف-15 و مدل سی و دی این هواپیما نیز به کار رفته است، قدرتمند تر بوده و قادر به تولید نیروی کشش استاتیکی معادل 27.000 پوند می باشد. ورودی هوای موتور این هواپیما در زیر بدنه قرار گرفته که ترکیب آیرودینامیکی خوبی را با بدنه به وجود آورده است. با اتکا به نیروی این موتور قدرتمند، این جنگنده قادر به پرواز با حداکثر سرعتی معادل دو ماخ در ارتفاعات بوده و سقف پروازی آن حداکثر پانزده کیلومتر است.
F-16 نیروی هوایی پاکستان
طول این هواپیما حدود پانزده متر و طول دو سر بال های آن نیز حدود ده متر است که از این جهت در کلاس هواپیماهای اندازه کوچک قرار می گیرد. حداکثر وزنی که این هواپیما قادر به حمل آن به آسمان است حدود هفده تن می باشد. این هواپیما می تواند با حداکثر شش موشک هوا به هوا اعم از موشک های سایدوایندر، آمرام و اسپارو تجهیز شده و برای حمله به اهداف زمینی نیز قادر است که به انواع موشک های هوا به زمین ماوریک و هارپون و بمب های مارک، جی دی ای ام و جی بی یو مسلح شود. همچنین برای نبرد های نزدیک، توپ یا مسلسل هنوز هم یک سلاح موثر به شمار می آید و به همین دلیل، این هواپیما از یک توپ بیست میلیمتری با حداکثر خشاب پانصد گلوله ای بهره می برد. در هدایت این هواپیما، از سیستم پرواز با سیم بهره جسته شده است، بدین گونه که خلبان با سوطح کنترلی مانند شهپر ها هیچ گونه ارتباط مکانیکی نداشته و سطوح کنترلی از طریق کامپیوتر هواپیما کنترل می شوند.

مشخصات :

 

وظیفه : جنگنده چند منظوره

 

مبنای قدرت : یک موتور توربوفن

 

نیروی پیشران : 12150 کیلوگرم

 

پیشینه وزن برخاستی : 16875 کیلو گرم

 

طول : 12.8 متر

 

ارتفاع : 2.8 متر

 

فاصله دوسر بال : 9.8 متر

 

سرعت : دو ماخ

 

سقف پرواز : 15000 متر

 

برد : 3900 کلیومتر

 

---------------------------------------------------------

 

آیا نیروی هوایی ایران جنگنده اف-16 را داراست؟

 

تصویری منسوب به یک فروند f-16 ایرانی

 

نیروی هوایی ایران در زمان حکومت شاه حدود 300 فروند هواپیمای اف-16 را نیز سفارش داده بود که قرار بر این بود که بعد از تحویل سری آخر هواپیماهای اف-14، تعداد مقرر از این هواپیماها نیز به ایران تحویل داده شود، که این عمل مصادف شد با انقلاب جمهوری اسلامی ایران و به تعلیق در آوردن عمل تحویل اف-16 ها به ایران.

البته در این جا باید ذکر شود که دو فروند اف-16 قبل از این اتفاقات به ایران تحویل شد که یکی از آنها برای عملیات تحقیقاتی اوراق گردید و دیگری در خدمت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران یا نهاجا (IRIAF) می باشد. این هواپیما هرگز در جنگ تحمیلی به دلیل تعداد معدود به کار نرفت. گفتنی است هواپیمای اف-16 ساخته شرکت جنرال داینامیکز (General Dynamics) یکی از چالاک و چابک ترین هواپیماها در نبردهای نزدیک و یا داگ فایت است که این توانایی، در اثر سبکی وزن و خاصیت های آیرودینامیکی ویژه که در آن به کار رفته است، به وجود آمده است. در ضمن هواپیمای اف-16 از معدود هواپیماهای تک موتوره جنگنده می باشد که در خدمت است. البته گونه دیگری از اف-16 های معمولی نیز وجود دارد که به F-16 XL موسوم است و از بالهای بزرگتر و قابلیت حمل تسلیحات بیشتر و موتورهای نیرومندتر و در نهایت برد بیشتر بهره می برد.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

F-15

هواپیما جنگنده اف-15 ایگل

 

مشخصات  هواپیمای جنگنده: اف-15 ایگل / F-15 Eagle
نوع هواپیما: هواپیما جنگنده برتر هوایی
کشورسازنده:  ایالات متحده آمریکا
شرکت سازنده: مک دانل داگلاس، بوئینگ آی دی اس
تاریخ نخستین پرواز:  27 جولای 1972
تاریخ رونمایی: 9 ژانویه 1976
وضعیت کنونی: فعال
بکار گیرنده ها: نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
آغاز ساخت: 1972
تعداد ساخته شده: 1198 فروند
قیمت هر فروند: 30 میلیون دلار آمریکا

 

اف-۱۵ ایگل (عقاب) جنگنده آمریکایی است که برای برتری هوائی به سفارش دولت آمریکا (برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا و گارد ملی هوائی) طراحی و ساخته شده‌است. این هواپیما را شرکت مک‌دانل-داگلاس که اکنون بخشی از شرکت بوئینگ است می‌ساخت. اف-۱۵ جنگنده اصلی آمریکا برای مراقبت از مرزهای هوائی این کشور است.

 

ساخت و توسعه جنگنده تاکتیکی اف-15:

هواپیماهای جنگی یک جذابیت خاصی در مقایسه با دیگر هواپیماها از خود نشان می‌دهند؛ به عنوان مثال در جنگ جهانی اول هواپیماهای جنگی دو باله، در جنگ جهانی دوم هواپیماهایی چون اسپیت فایر، موستانگ، زیرو و جنگندهٔ اف-۸۶ که نقش خود را بر فراز کره نشان دادند و جنگنده فانتوم اف-۴ که در دههٔ ۱۹۶۰ زبانزد ومعروف گردید وپس از آن جنگندهٔ تاکتیکی اف-۱۵ معروف به عقاب ساخته وارائه شده‌است.

در واقع می‌توان گفت قابلیت‌های استثنایی اف-۱۵ ناشی از ترکیب ویژگی‌های کارآمد است.

استفاده از دوموتور قدرتمند توربوفن با قدرت ۲۹۰۰۰ پوند کشش (۱۳۱۵۴) در ثبت اوج گیری و شتاب و دارا بودن یک سازه هوایی قوی که حاصل هزاران ساعت مطالعه و بررسی‌های رایانه‌ای وانجام آزمایش‌ها تونل باد بوده و نیز استفاده از سطوح فرامین پروازی قوی که قابلیت پرواز را در این هواپیما خارق العاده ساخته است؛ همچنین استفاده از سامانهٔ هوایی دیجیتال ونصب یک رادار با برد بلند حدود۱۰۰مایل (۱۶۰کیلومتر) در اف-۱۵و به کار گیری آخرین نوع رادار برد متوسط واستفاده از موشک‌های هوا به هوای اسپارو وبرد بلند حرارتی سایدوایندر و مجهز شدن این جنگنده به توپ سرعت بالا، از آن یک عقاب با سرعت بالا ساخته‌است. توسعهٔ جنگنده اف-۱۵ با تولید هواپیماهای جدید روسی در سال ۱۹۶۷ هم‌زمان گردید و این در حالی بود که در همان زمان جنگنده‌های اف-۴در ویتنام در گیر بودند؛ در واقع تحت این شرایط، نیروی هوایی ایالات متحده به طور جدی ساخت جنگندهٔ اف-۱۵را آغاز نمود.

 

مدلهای دیگر از اف-15:

- اف-15 عقاب ضربتی (Strike Eagle)

- اف-15 عقاب آرام (Silent Eagle)

 

F-15

 

F-15 که با نام Slam Eagle شناخته می‏‎شود، هواپیمایی بسیار پیشرفته است که از جنگندهء موفق F-15E جهت نیروی هوایی جمهوری کره (ROKAF) اقتباس شده است.

به سال 2002، نیروی هوایی کره جنوبی، جنگندهء F-15K را پس از رقابتی تنگاتنگ با چهار هواپیمای دیگر، به عنوان برندهء هواپیمای برنامهء F-X برگزیده شد. این چهار هواپیما عبارت بودند از: F-15K از شرکت بوئینگ، Rafale از شرکت داسو- برگه‏، Eurofighter Typhoon از اروپا و Su-35 از شرکت سوخوی. پس از برگزیده شدن F-15K، تعداد 40 فروند از آن سفارش داده شد و به تاریخ دسامبر 2005، اولین دستهء‌ چهار فروندی، تحویل نیروی هوایی کره جنوبی گشتند. دولت کره جنوبی، به تازگی بر آن شده است تا تعداد 20 فروند دیگر از هواپیماهای F-15K را سفارش دهد که انتظار می‏‎رود تحویل آنها از سال 2009 آغاز شود. هر فروند F-15K برای کره جنوبی‎، به قیمت حدود 100 میلیون دلار آمریکا قیمت گذاری شده است.

 

F-15

 

اف-15 یک جنگنده بسیار پیشرفته:


F-15K دارای جزئیات بسیار پیشرفته‏ای است که نمونهء آنها هرگز در F-15E وجود ندارد. برای مثال سامانهء جستجوگر مادون قرمز AAS-42 IRST ، سایت سخنگوی نشانه‏روی داخل کلاه خلبان (JHMCS یا Joint Helmet Mounted Cueing System) و یک رادار بسیار پیشرفته به نام AN/APG-63(V)1 که مجهز به اسکن مکانیکی (MSA) می‎باشد. رادار بسیار پیشرفتهء «اسکن فعال الکترونیکی آرایه‏ای» یا Active Electronically Scanned Array موسوم به AESA نیز به صورت انتخابی می‏تواند بر روی F-15K نصب شود. جنگندهء F-15K قادر است انواع گوناگونی از تسلیحات بسیار پیشرفته نظیر موشکهای SLAM-ER را حمل و پرتاب نماید.

دو موتور پرقدرت F110-GE-129 ساخت جنرال‏الکتریک، هر کدام توانی معادل 29400 پوند فیت (معادل 131 کیلونیوتن) را فراهم می‏آورند که افزون‏تر از توان موتور تعبیه شده در F-15E می‏باشد.

 

F-15

 

حادثه برای اف-15:

به تاریخ 7 ژوئن 2006، یک فروند جنگندهء F-15K به هنگام یک تمرین رهگیری شبانه در نزدیکی منطقه‏‎ای ساحلی به نام Pohang سرنگون شد و هر دو خلبان آن در دم کشته شدند. نیروی هوایی کره جنوبی، گروهی را جهت تحقیقات در نظر گرفت. اندکی بعد، گزارش رسمی نیروی هوایی در مورد علت سانحه منتشر شد. در این گزارش ذکر شده بود که علت سانحه، قرار گرفتن در وضعیت وارد آمدن فشار بیش از حد ثقل (g-LOC) به مدت 16 ثانیه به هر دو خدمه و از دست رفتن هوشیاری آنها بوده که منجر به خارج شدن کنترل هواپیما شده است. (در این حالت در اثر وارد شدن فشار بیش از حد گرانش، یا خون به مغز نمی‏رسد و یا خون زیادی وارد مغز می‏گردد که در هر دو حالت، این امر، مدت کوتاهی باعث بی‏هوشی موقت خلبان می‏گردد)

پیامد این حادثه که جعبهء سیاه هواپیما نیز هیچگاه یافت نشد، آن گردید که یک دستگاه خودکار محدود کنندهء شتاب ثقل به نام GLC یا Limited Control anti g-LOC device در جنگنده‏های F-15K نصب شود. اما نکته‏ای که علاوه بر اینها، شک برانگیز می‏نمود، این بود که هر دو خدمهء جنگندهء کره‏ای، از خلبانان باتجربه نیروی هوایی کرهء جنوبی بودند و همچنین از دست رفتن هوشیاری هر دو خدمه، آن هم به مدت 16 ثانیه بسیار غیرمحتمل می‏رسید، زیرا حد نرمال از دست دادن هوشیاری به هنگام g-LOC حدود 2 تا 3 ثانیه می‏باشد.

 

F-15

 

مشکلات اف-15 ادامه دارند:

با زمین گیر شدن ده ها جنگندهء کره جنوبی در هفتهء گذشته، نیروی هوایی این کشور احساس ضعف شدیدی در مقابل نیروی هوایی مقابلش یعنی کره شمالی پیدا کرده است. این اولین بار است که این هواپیما به طور همزمان و به دلیل مشکلات فنی زمین گیر شده و از پرواز ممنوع می شوند. کمپانی بوئینگ به عنوان عامل اصلی تعمیر و نگهداری هواپیماها این کشور به شمار رفته و به این کشور دعوت شده اند. کره جنوبی مدلهایی از هواپیماهای جنگنده ی F-16 و F-15 امریکا را با نامهای F-15K و F-16K در اختیار دارد که حدود 60 درصد از آنها به همین دلیل از پرواز منع شده اند! نیروی هوایی کره جنوبی ابراز امیدواری کرده است که متخصصان کمپانی بوئینگ با راه اندازی سریع این هواپیماها بتوانند کمک شایانی به این کشور بکنند.

 

F-15

 

مشخصات:


ویژگی های عمومی:

- تعداد خدمه: ۱

- طول: ۱۹٫۴۳ متر

- ارتفاع: ۵٫۶۳ متر

 

کارآیی:

- سرعت بیشینه: ۲٫۰۵ ماخ یا ۲۶۶۰ کیلومتر بر ساعت

- برد: ۵۵۵۰ کیلومتر

- نرخ صعود: ۲۵۴ متر بر ثانیه

- شعاع مبارزه: ۱۹۶۷ کیلومتر


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

موشک فونیکس (AIM-54) بازديد : 554
نوشته شده توسط : علی اکبر مهدوی در ساعت : 17:14

همان طوری که می دانیم، هواپیمای تامکت به دلیل دارا بودن ویژگی های منحصر به فرد به عنوان یکی از موفق ترین جنگنده های طول تاریخ هوانوردی به شمار می آید و هنوز نیز پس از بیش از سی سال خدمت در نیروی دریایی آمریکا، همانند هواپیمایی تازه طراحی و تولید شده می نماید.



این جنگنده نسبت به همقطاران خود دو ویژگی بسیار برجسته داشت، که یکی دارابودن سیستم بال های متغیر و دیگری سیستم موشکی فینیکس، که مورد آخری ویژگی بسیار جدید و تکنولوژی نوینی در عرصه نبرد های هوایی به شمار می آمد و صد البته قیمت این پرنده به دلیل داشتن چنین سیستم گران قیمتی بسیار بالاست. در واقع، به جرات می توان اظهار کرد که محبوبیت هواپیمای تامکت بیشتر به دلیل توانایی حمل موشک های فینیکس بوده و اف-14 بدون آن هیچ کاره است. این موشک های هوا به هوا، با بردی معادل 150 کیلومتر جزو دوربرد ترین موشک های هوا به هوا به شمار آمده و با کد AIM-54  و لقب فینیکس به معنای ققنوس شناخته می شود.

 
 سیستم هدایتی این موشک از نوع فعال است، که این به این معناست که پس قفل روی هدف و شلیک موشک، دیگر نیازی به قفل ماندن رادار هواپیما روی هدف نیست و موشک می تواند مستقل از رادار هواپیما به عملیات ادامه دهد. در این سیستم راداری، پس از شلیک موشک، هدایت موشک و محاسبه زاویه مناسب برای برخورد به هدف، به عهده کامپیوتر درونی موشک سپرده شده و هواپیما می تواند به تعقیب اهداف دیگر برود. دلیل ایجاد این ویژگی نیز مشخص است، به دلیل برد بسیار آن، اگر هدف در حداکثر برد موشک باشد، نسبتاً زمان زیادی طول می کشد که موشک به 150 کیلومتری رسیده و به هدف اصابت نماید، در نتیجه، بدیهی است که فقل ماندن رادار هواپیما تا برخورد موشک به هدف آن را از انجام عملیات دیگر محروم ساخته و چه بسا به خاطر حفظ قفل روی هدف، هواپیمای پرتابگر خود طعمه هواپیمای دیگری شود.
 
رادار فعال این موشک این امکان را به هواپیما می دهد که در هنگام برخورد به هدف، اف-14 پرتاب کننده حتی در آشیانه و خلبان های آن از آن خارج شده باشند. حداکثر سرعت عملیاتی این موشک پنج ماخ بوده و در بسیاری از موارد این موشک، پس از پیدا کردن هدف در نزدیکی آن منفجر شده و توان فوق العاده کلاهک جنگی آن هواپیمای هدف را منهدم نماید. طول این موشک حدود 4 متر بوده و قطر آن نیز به 30 سانتیمتر رسیده و وزن آن نیز حدود 450 کیلوگرم و وزن کلاهک جنگی آن در حدود 67 کیلوگرم است. این موشک از موتور توربوراکت با سوخت جامد استفاده می کند که به این موشک حداکثر سرعت را می بخشد. در هنگام شلیک این موشک، مستقیماً به دنبال هدف نمی رود بلکه مسیر احتمالی گذر آن را محاسبه کرده و به سمت آن جا می رود.
 
در تست هایی که بر روی این موشک در مراحل اولیه آزمایش صورت گرفت، شش هدف مصنوعی که در روی رادار هواپیما به شکل هواپیماهای واقعی نمایش داده می شوند، از زمین پرتاب گردید که هر شش هدف توسط رادار قدرتمند تامکت شناسایی گردیده و شش موشک فینیکس با فاصله ی بسیار اندک، یکی پس از دیگر پرتاب گشتند. از شش موشک پرتاب شده، پنج فروند آنان به صورت مستقیم یا دایرکت هیت به اهداف برخورد کرده و آنان را به طور کامل منهدم نمودند، اما یکی از این موشک ها به دلیل کوچک بودن نسبی هدف مصنوعی و نیز اشکالی در رادار این موشک، از مسیر خود منحرف شد که اعلام گردید در صورت واقعی بودن هدف، امکان چنین اشتباهی وجود ندارد. میزان موفقیت این آزمایش، هشتاد درصد اعلام گردید که برای آزمایش یک موشک تازه طراحی شده و البته با هدف های مصنوعی، میزان موفقیتی بسیار عالی بود.
 

در مورد این موشک، از بین بردن آن با انجام مانورهای شدید که در نتیجه موشک به دنبال هواپیما رفته و در اثر شتاب جی از بین می رود، امکان ندارد، چرا دیگر این حقه نیز قدیمی شده و این موشک توانایی تحمل شتاب جی، حداکثر دو برابر شتاب جی قابل تحمل توسط هواپیماهای جنگنده امروزی را دارد. در هواپیمای تامکت حداکثر شش موشک فینیکس می تواند حمل شود که شامل دو عدد زیر بال ها و چهار عدد در پایلون هایی زیر بدنه می شود. نا گفته نماند این موشک ساخت کمپانی هیوز بوده و در طی جنگ تحمیلی علیه ایران نیز نیروی هوایی کشورمان با استفاده از هواپیمای تامکت مجهز به این نوع موشک های قدرتمند هواپیماهای عراقی بسیاری را از فواصل بسیار دور و باور نکردنی، سرنگون ساخته و بار دیگر نیز برتری خود را به نمایش گذاشت.

 

تاریخچه خدمت
 خدمت ۱۹۷۴ تاکنون
استفاده شده توسط نیروی دریایی ایالات متحده، ایران
تاریخ تولید
سازنده شرکت هواپیما سازی هيوز، ریتون
قیمت واحد ۴۷۷،۱۳۱ دلار
تاریخ تولید ۱۹۶۶
خصوصیات
وزن ۴۵۴ الی ۴۷۲ کیلوگرم
طول ۳٫۹۶ متر
ارتفاع ۲۴ کیلومتر
قطر ۳۸۰ میلیمتر

کلاهک مواد منفجره
کلاهک خرج ۶۱ کیلوگرم

موتور موتور راکت پیشرانه جامد
طول بال ۹۰۰ میلیمتر
برد
موثر
۱۸۴ کیلومتر
سقف پرواز ۳۰ کیلومتر
ارتفاع پرواز ۲۴ کیلومتر
سرعت ۵ ماخ
سامانه
هدایت
راداری نیمه فعال و پردازش تصویر فرو سرخ فعال
سکوی
پرتاب
اف-۱۴ تام‌کت


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

مطلب زیر گزارشی مفصل از روند پیشرفت ایران در صنایع موشکی میباشد سالهای دور تا زمان حال
بر گرفته از منابع مختلف(به دلیل شک و تردیدهای موجود در مورد شهاب۶)

موشك شهاب 6 يك موشك برد بلند است كه در كلاس جديدي از موشك هاي ايراني قرار ميگيرد كه با همكاري كره شمالي در حال توسعه است.همانند موشك شهاب 5 موشك شهاب 6 نيز بر گرفته از تكنولوژي موشك Taep'o-dong 2 كره شمالي است كه از موتوري با تكنولوژي چيني بهره ميبرد.
شهاب 6از راكتي با سوخت جامد/مايع كه 2 يا 3 مرحله اي است استفاده ميكند.بيشتر قطعات ان از شهاب 5 استفده ميكند اما با كم كردن وزن و پيشرفته تر كردن كلاهك برد ان تقريبا به 6000 كيلومتر ميرسد.اين موشك ميتواند يك كلاهك هسته اي بسيار پيشرفته را حمل كنددر محدوده 1000 تا 5000 كيلومتري.
ایران به سرعت به قدرتمند ترین کشور در منطقه تبدیل خواهد شد
خبرگزاري فرانسه:
طبق اطلاعات بدست آمده ایران تمامی فعالیت موشکی خود را برای عملیاتی کردن شهاب 6 آغاز کرده و تا مدتی نه چندان دور شاهد به پرواز در آمدن شهاب 6 خواهیم بود.
این خبر گزاری همچنان به توقف کار بر روی موشک های شهاب 5 و 4 اشاره می کند و می نویسد ایران با توقف کار ساخت این موشک ها تمام تمرکز خود را روی موشک دوربرد شهاب 6 متمرکز کرده است .
این خبر گزاری علت توقف برنامه های تولید موشک های میان برد ( شهاب 4 و 5 ) توسط ایران رو بی خطری کشور های اروپایی برای ایران توصف کرد و نوشت بعد از اسرائیل آمریکا دومین خطر برای ایران خوانده می شود و برای مقابله ایران ناچار به ساخت موشک های دور برد برای تامین امنیت مرز های خود می باشد.
همچنین ایران با ساخت سری فضایی این موشک توانایی انهدام اکثر ماهواره های نظامی و کاوشگر آمریکا اسرائیل و دیگر کشور های مهاجم رو دارد و از این رو تهدیدی بزرگ برای این کشور ها خواهد بود.
اخبار مربوط به موشك شهاب 6 مربوط به امروز يا ديروز نيست!! اطلاعاتي در مورد اين موشك كه عموما برپايه ي حدس و گمان است، از سالهاي 1999-2000 بر سر زبانها افتاد و الان كه حدود 7 سال از آن تاريخ مي گذرد، مطمئنا پيشرفت هاي چشمگيري در توسعه ي آن به وقوع پيوسته است. طبق اطلاعاتي كه قبلا از سوي منابع رسمي و غير رسمي خارجي منتشر شده است، شهاب 6 موشكي است با بردي بين 5500 تا 6200 كيلومتر كه توانايي حمل سر جنگي به وزن 1000 كيلوگرم را داراست. برطبق گمانه زني ها اين موشك شباهت زيادي به موشك تائپه دونگ 2 كره ي شمالي دارد. اما جالب آنست كه در برخي منابع از موشكي به نام شهاب 7 نام برده شده كه ماكزيمم برد آن 15000 كيلومتر است!!!
بنا به ادعاي پاره اي منابع، روسها درحال كمك به يك تيم ايراني طراحي موشك با سوخت جامد در گروه صنعتي شهيد باقري تهران هستند. هدف از اين پروژه ساخت موشكي با برد 2800 مايل مي باشد كه قابليت رسيدن به لندن و پاريس را دارد؛ همچنين يك موشك با برد 6300 مايل ( 10000 كيلومتر) كه مي تواند شهرهايي در شرق ايالات متحده را هدف قرار دهد. اين گزارشها فاقد مستندات كافي است و بسيار تخيلي به نظر مي رسد.

در ششم اوت 2003 ، نشريه ((سانكئي شيمبون)) به نقل از منابع نظامي گزارش داد كره شمالي درصدد صادر كردن قطعات موشك Taepo Dong-2 به ايران است؛ جايي كه كارشناسان كره شمالي قطعات موشك را در تاسيساتي در نزديكي تهران مونتاژ خواهند كرد. مذاكرات بين كره شمالي و ايران در سال 2002 آغاز شد و انتظار مي رفت در اكتبر 2003 به سرانجام برسد.

در مي 2004 ، ميدل ايست نيوزلاين ((Middle East Newsline)) به نقل از منابع اطلاعاتي غربي گزارش داد تهران با پيونگ يانگ در مورد خريد موشك Taepo Dong-2، به عنوان اولين موشك بالستيك قاره پيماي ايران كه مي تواند به عنوان پرتاب كننده ماهواره به فضا نيز مورد استفاده قرار گيرد ، مذاكره كرده بود. همچنين ادعا شده است كه كره شمالي در سال 2003 در مورد موشك Taepo Dong-2 با ليبي و سوريه نيز وارد مذاكره شده ؛ اما هيچ يك از اين دو كشور تمايل جدي در اين خصوص ابراز نكرده اند.

در 16 فوريه 2005 درياسالار Lowell E. Jacoby ، مدير آژانس اطلاعات دفاعي نيروي دريايي آمريكا تصديق كرد كه ايران قابليت فني ساخت موشك بالستيك قاره پيما را تا سال 2015به دست خواهد آورد. هنوزعزم ايران در عملي كردن ساخت چنين موشكي در پرده ابهام است.
چند سالی از ساخته شدن موشک شهاب 3 که یکی از بهترین موشک های بالستیک ایران به شمار می یاد می گذره ولی حالا من در این حواشی نمی دونم که باید چی کار کرد :
برنامه ی ساخت موشک های شهاب 4 و شهاب 5 متوقف شده و ایران با کمک چین ، کره ی شمالی و روسیه در حال ساخت شهاب 6 هست .
از طرفی دیگر جورج بوش می گه ایران تا سال 2015به ساخت این موشک می رسه .
از طرفی دیگر دوستم که باباش در صنایع دفاع کار می کنه می گه ایران شهای 6 رو ساخته .
از یک طرفی یک سایت محرمانه ی آمریکایی که اطلاعات دقیق با نقشه و عکس از ارتش کشور ها داره در مورد ایران نوشته ایران موشک شهاب شش داره عکس اون رو در پایین می زارم با اسم سایتش .
خوب ایران ادعا می کنه این موشک رو نداره خوب پس چرا این سایت رو در ایران مسدود کرده .
چند وقت پیش هم من در مهر نیوز خوندم که ایران تجهیزاتی داره که اگر آمریکایی ها بشنوند باور نمی کنند .
شایعه شده ایران از کشور روسیه کلاهک هسته ای و خوشه ای خریده که موشک شهاب 3 و شهاب 6 قابلیت حمل اون رو داره .
اگر این حقیقت داشته باشه ایران که بمب اتم نداره پس این کلاهک ها به چه دردش می خورن پس حتما داره موشک شهاب 6 را که خریده اگرچه روی شهاب 3 نصب می شه ولی مورد نیاز ایران نیست .
از طرفی اسم موشک قدر رو به اسم توع دوم شهاب 3 جا می زنن خوب چرا موشک قدر نشه موشک شهاب 4 .
نظر شما در این باره چیه ": یعنی ایران توان ساخت این موشک رو داره و آیا تا به حال یک چنین موشکی رو ساخته . هم مدارکی است که نشون میده ایران این موشک رو نداره و هم مدارکی است که نشون می ده ایران این موشک رو داره کی می دونه
موشک شهاب 4 با 2300 کیلومتر برد
موشک شهاب 5500 کیلومتر برد
موشک شهاب 6 از 6000 تا 10000 کیلومتر برد
این اسم همون سایتی که موشک های شهاب 6 رو لو داده اگر مسدود بود از ... شکن استفاده کنید .
به گفته مهندسان اين موشك شهاب 6 يا 5 يا 4 مصرف نظامي نداره و فقط براي مصارف فضايي و ماهواره اي است كه من فكر كنم براي جنگ رواني كه راه انداختن مي ترسن بگن مصرف نظامي داره اونوقت آمريكا و اسراييل باز مثل هميشه بگن كه ايران در ژي نا بودي دنيا و چنگ جهاني سوم چون مي دونيد كه موشك هاي شهاب مي تونن كلاهك هسته اي و خوشه اي حمل كنند و آمريكا با جو مي گيرش تحريم ها رو بيشتر مي كنه.
موشک شهاب 6 بالستیک قاره پیما با برد بیش از 6200 مایل هم در راه است

گزارش خواندنی از فعالیت های 8 سال گذشته دولت بوش در قبال ایران
واشنگتن پست: در دوران بوش، ایران قوی تر و آمریکا ضعیف تر شد/ شهاب 6 هم در راه است

عصرایران - سایت اینترنتی واشنگتن پست آمریکا با چاپ گزارشی از فعالیت های 8 سال گذشته دولت بوش در قبال ایران ضمن ناکارآمد بودن این سیاست ها، نسبت به موثر بودن گزینه دیپلماسی در دولت اوباما برای متوقف کردن فعالیت های هسته ای ایران ابراز تردید کرد.

به گزارش عصرایران در این مطلب آمده است:

جرج بوش رییس جمهور ایالات متحده بدون آتش بازی با ایران کمتر از دو ماه دیگر کاخ سفید را با یک شکست دوجانبه در قبال ایران ترک خواهند کرد: یک سوی شکست ، عدم تحقق ایده تندروهای تیم بوش در توقف دست یابی ایران به تکنولوژی هسته ای نظامی است و سوی دیگر شکست عدم تحقق ایده میانه روهای آمریکایی برای مذاکره و گفت و گو با ایران است.
توازن استراتژیک بین ایالات متحده و ایران مغایر با آن چیزی است که دولت بوش می خواست: امروز ایران قوی تر از هشت سال پیش است و ایالات متحده با توجه به درگیر کردن خود در دو جنگ پر هزینه در عراق و افغانستان ضعیف تر از گذشته شده است. از این رو ایران هم هویج آمریکا را پس می زند و هم اینکه چماق آمریکا را جدی نمی گیرد.

باراک اوباما رییس جمهور منتخب آمریکا می خواهد باب یک گفت و گوی جدی با تهران را باز کند. این سیاست می تواند یک فضای تنفس برای هر دو طرف فراهم آورد. اما دلایل کمی وجود دارد تا موفقیت ایده و سیاست او در قبال ایران را باور کنیم.

مقامات ایرانی در تبلیغات و در شعارهای خود در عرصه عمومی خود را آماده جنگ نشان می دهند و در محافل خصوصی حتی طرفداران ایده مذاکرات با آمریکا در ایران هشدار می دهند که هنوز زمان یک مذاکره گسترده و استراتژیک بین دو طرف فرا نرسیده است.
از سوی دیگر ایران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خود در ژوئن سال آینده (خرداد 88) قرار دارد که این امر ممکن است هر نوع گشایش دیپلماتیک بین دو طرف را پیچیده تر کند. اما زمان به سرعت به سوی تبدیل ایران به یک قدرت نظامی اتمی در حال سپری شدن است و علیرغم اینکه تاکنون 4 قطعنامه تحریمی از سوی شورای امنیت برای توقف فعالیت های هسته ای ایران صادر شده است، به نظر می رسد کشورهای غربی عاجز از متوقف کردن فعالیت های اتمی ایران هستند.

لذا لازم است برای رسیدن به دلایل بدتر شدن و پیچیده تر گشتن موقعیت استراتژیک کنونی غرب در برابر برنامه های هسته ای ایران، سیاست های دولت بوش در 8 سال گذشته در قبال ایران را مرور کنیم.

"گراهان آلیسون" مدیر مرکز در مطالعات بین المللی "بلفر" در دانشگاه هاروارد در دیدار هفته گذشته خود از "کمبریج" پیشنهاد داد تا سیاست های 8 ساله دولت بوش در قبال ایران مورد بازبینی و مرور قرار گیرد و وضعیت ایران با قبل و بعد از دولت بوش مورد مقایسه قرار گیرد.
بیایید از سانتریفیوژها شروع کنیم چرا که برای تولید یک بمب اتمی نیاز به یک تکنولوژی پیشرفته غنی سازی اورانیوم است؟

هنگامی که در ژانویه 2001 بوش به کاخ سفید راه یافت، ایران آشکارا هیچ دستگاه سانتریفیوژ مشغول به کاری در اختیار نداشت؛ اما امروز ایران حدود 3850 سانتریفیوژ فعال و سوار شده دارد و بنا بر گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی (iaea) بنا دارد تا 3000 دستگاه سانتریفیوژ دیگر را نیز فعال کند.
حال بیایید وضعیت میزان اورانیوم غنی شده در اختیار ایران را مقایسه کنیم. وقتی بوش در سال 2001 به قدرت رسید، ایران هیچ اورانیوم غنی شده ای در اختیار نداشت، اما بر اساس گزارش اخیر (نوامبر 2008 + آذر 87) مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران در حال حاضر 630 کیلوگرم اورانیوم غنی شده در عیار پایین دارد که این مقدار، میزان مورد نیاز برای تولید یک بمب اتمی را در اختیار تهران قرار می دهد.

اما وضعیت موشکی ایران (که ارتباط تنگاتنگی با قابلیت اتمی شدن دارد) در چه وضعیتی است؟
ایران در 8 سال گذشته به طور مداوم و بدون مزاحمت مشغول توسعه و تکمیل برنامه تولید موشک های دوربرد و بالستیک خود بوده است. موشک های شهاب 3 ایران بیش از 1300 مایل برد دارند که می توانند اسراییل و مناطقی از شرق اروپا را هدف قرار دهند.

ایران همچنین مشغول مطالعه و تولید نوع جدیدی از موشک های کلاس شهاب است که شهاب 6 نام دارد. این موشک در صورت تولید یک موشک بالستیک قاره پیما با برد بیش از 6200 مایل است و قادر خواهد بود حتی مناطقی از خاک ایالات متحده را هدف قرار دهد.
در جریان جنگ 33 روزه لبنان در اوت 2006 توان موشکی و سیستم فرماندهی و کنترل ایران به خوبی مورد آزمایش قرار گرفت، هنگامی که در این جنگ نیابتی حزب الله لبنان با کمک ایران توانست علیرغم حملات سهمگین ارتش اسراییل به جنوب لبنان قابلیت هدف قرار دادن شهرهای اسراییل با موشک های خود را تا پایان جنگ حفظ کند.
دیگر نمی توان به صراحت از موفقیت تلاش دیپلماتیک برای توقف فعالیت های غنی سازی اورانیوم در ایران سخن گفت. چرا که نتیجه آزمون این راه در دولت بوش موفقیت آمیز نبود. دولت بوش پس از یک بحث و جدال داخلی میان نخبگان و دولتمردان آمریکایی بالاخره مجاب شد تا راه دیپلماسی را نیز بیازماید اما هنگامی دست به رویکرد دیپلماتیک زد که بسیار دیر شده بود و چندان موثر نبود.

دولت بوش 5 سال در برابر آزمودن راه دیپلماسی در برابر ایران مقاومت کرد. در سال 2003 علیرغم آمادگی ایران برای انجام یک "معامله بزرگ" بر سر فعالیت های هسته ای ارتش، دولت بوش وارد چانه زنی با ایران نشد و سه کشور اروپایی فرانسه، بریتانیا و آلمان به تنهایی و بدون حضور آمریکا برای بازداشتن ایران از فعالیت های غنی سازی اورانیوم وارد مذاکره با ایران شدند. آنها موفق شدند در 14 نوامبر 2004 دولت ایران را در چارچوب موافقتنامه "پاریس" مجاب به تعلیق غنی سازی اورانیوم کنند.

اما بدون حضور و حمایت آمریکا از جریان مذاکرات سه کشور اروپایی و ایران، توافق پاریس چندان دوامی نیاورد و دولت ایران مجددا در اوت 2005 (مرداد 84) فعالیت های غنی سازی اورانیوم خود را از سر گرفت. دولت بوش در نهایت مجاب شد تا درباره موضوع هسته ای ایران پشت میز مذاکره بنشیند. اما برای این کار یک پیش شرط گذاشت و آن پیش شرط تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران بود.

پرواضح است که چنین گفت و گویی هیچگاه محقق نشد. در نهایت دولت بوش از این شرط خود نیز کوتاه آمد و در تابستان سال جاری (2008) ویلیام برنز مقام ارشد وزارت خارجه برای شرکت در گفت و گوهای 5+1 با ایران عازم ژنو شد و با نمایندگان ایران پشت یک میز نشست.
دولت بوش حتی شانس خود را با گفتگو و مذاکره با ایران درباره آینده عراق نیز آزمود و در مارس 2006 آیت الله خامنه ای رهبر عالی ایران موافقت کرد تا با اعزام مذاکره کننده ارشد خود به بغداد در این دور از گفت و گوهای مستقیم با آمریکا شرکت کند. اما از این گفت و گوها هم نتایج لازم کسب نشد.

در پایان لازم است که به این نکته تاکید شود که در موقعیت کنونی به راحتی می توان سیاست های دولت بوش در قبال ایران را به باد انتقاد گرفت. اما هر کس که فکر می کند اوباما به راحتی خواهد توانست تابوی مذاکره و توافق آمریکا با ایران را بشکند سخت در اشتباه است.

ایران روز به روز به کسب توانایی تبدیل شدن به یک قدرت نظامی اتمی نزدیکتر می شود. از نظر ایران صرف نظر از اینکه واشنگتن چه سیاستی در قبال این کشور اتخاذ می کند، ایالات متحده یک دشمن مهاجم است که قصد تغییر رژیم ایران را دارد. باید به اوباما گفت که گفت و گو با ایران ارزش امتحان دارد، اما رییس جمهور منتخب آمریکا باید از هم اکنون به مشاورانش دستور دهد تا به اینکه در صورت شکست مذاکرات واشنگتن باید چه سیاستی را در پیش بگیرد، فکر کنند و در این زمینه برنامه ریزی کنند.
تلاش هاي ايران براي ساخت موشك هاي بالستيك با برد زياد و توپخانه ايي با برد بالا را ميتوان به سه دوره زماني تقسيم كرد.دوره اول بين سال هاي(1977- 1979).دوره دوم در خلال جنگ با دشمن بعثي حوالي سالهاي(1980- 1988) و دوره سوم بعد از جنگ در سال(1988)به بعد.

از مرحله دوم به بعد ساخت موشك وارد فاز جديدي شد و ساخت و طراحي موشك ها به تعداد بالا و همزمان با شرايط خاص انجام شد.(ميتوان عنوان كرد كه با توجه به اينكه ايران در هنگام جنگ 8 ساله تاثير موشك هاي بالستيك و فناوري موشكي را درجنگ و استراتژي دفاعي به خوبي درك كرد و بعد از جنگ به سمت استراتژي دفاع موشكي نامحدود روي ورد).

بعد از پايان جنگ ايران كوشيد كه با كمك گرفتن از مهندسين خارجي برزگ كه از كشور خود رانده شده و يا بيكار بودند به توسعه فناوري موشكي خود بپردازد.برنامه موشكي ايران به سرعت پيش رفت و باعث حيرت جهانيان گشت.

سوخت جامد

پايه و شالوده اصلي استفاده از اين نوع سوخت موشك هاي عقاب و شاهين 2 بودند.

ايران از اين فناوري به صورت سيتماتيك براي توليد توپخانه هاي صحرايي خود استفده كرد كه باعث ساخت توپخانه هاي گروه فجر,نازعات و زلزال گرديد.تلاش هاي اوليه به پشتوانه كمك هاي فني و تكنولوژيكي چين انجام شد.در همين راستا كارخانه هاي مونتاژ و توليد صنعتي زيادي در خلال سال هاي 1991 تا 1992 ايجاد شد.ايران با سرعتي باور نكردني از چين پيشي گرفت و در ساخت اين محصولات از كمك چين بي نياز گشت.

سوخت مايع

بعد از جنگ,ايران به ازمايش موشك هايي با سوخت مايع روي اورد از جمله موشك اسكاد-بي كه به وسيله مهندسي معكوس ساخته شده بود.نمونه بومي موشك اسكاد-بي به نام شهاب-1 شناخته ميشد كه دوباره طراحي و ساخته شده بود.

بعد از شهاب 1 نوبت به شهاب 2 بود كه از روي موشك اسكاد-سي طراحي و توليد شده بود.اخرين موشك از اين گروه در حال حاضر موشك شهاب 3 است.تمامي اين برنامه ها با كمك هاي فني روسيه و كره شماي انجام شد.ايران طرح هاي زيادي را براي ساخت موشك هاي شهاب 4(موشكي براي حمل ماهواره),موشك شهاب 5 و شهاب 6 در دست اجرا دارد كه اطلاعات كمي از انها وجود دارد و شايد نوع 5 و 6 ان وجود خارجي نداشته باشند.طبق برخي گمانه زني ها ايران براي گسترس موشك هاي خود از موشك كره اي تيپدانگ 2 كه در چهارم جولاي سال 2006 ازمايش شد استفده ميكند(اينها همگي حدس و گمانه زني هايي است كه توسط سرويس هاي اطلاعاتي غربي بيان شده است).
موشك شهاب 3:

موشك شهاب 3 اولين موشك بالستيك ميان برد ايران است.مدل اول اين موشك كه با نام Shahab-3A شناخته ميشود بردي برابر 1300 كيلومتر را دارست.مدل بعدي اين موشك كه با نام Shahab-3B شناخته ميشود از كلاهكي سنگين تر بهره ميگيرد و توانايي هدف قرار دادن اهدافي در 2000 كيلومتري را داراست.نوع اخر اين موشك Shahab-3d ناميده ميشود كه بردي بين 2200 تا 3000 كيلومتر را داراست.

امضا:    زنده باد بهار، زنده باد بهار و باز هم زنده باد بهار


او بهار همه عدالت¬طلبان، آزادی¬خواهان و پیروان انبیاء الهی است. او بهار انسان است و خرمی دوران. بیائیم همه با هم در مسیر آمدنش با همدلی و همکاری و ایجاد سازوکارهای وحدت آفرین و آرامش¬بخش راه بگشائیم و از فیض وجودش جانهایِ تشنه بشریت را سیراب کنیم. زنده باد بهار، زنده باد بهار و باز هم زنده باد بهار.


امام خميني(ره):هر كس كه در جمهوري اسلامي ايران نگاه مهدوي نداشته باشد خائن هست


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

      **به نام خدا**

                                       **موشک بالستیک قدر-110/Ghadr-110**

<# FILE_TAGS #>

موشک بالستیک با برد متوسط است که توسط ایران طراحی و ساخته شده است.برخی منابع به برد 2500 تا 3000 کیلومتری این موشک اشاره کرده اند با این تفاسیر این موشک توان ضربه زدن به دورترین نقاط اروپا را داراست و بیش از 70 درصد اسیا را در تیرس توان موشکی ایران قرار می دهد.

ایران این موشک را اولین بار در رژه نیروی مسح خود در سالروزه  حمله عراق به ایران به نمایش جهانیان گذارد.

قدر-110 نسخه ی بهبود داده شده ی موشک معروف ایرانی شهاب 3 است.این موشک بر خلاف شهاب 3 از موتوری 2 مرحله ای بهره می جوید که توانایی رسیدن به بردی 2500 تا 3000 کیلومتر را برای ان فراهم می اورد.اعتقاد بر این است که موتور اول این موشک سوخت مایع و موتور دوم این موشک از سوخت جامد بهره می برد.

ایران در سال 2005 میلادی طراحی موتور جدیدی با سوخت جامد را به پایان رساند و بنابر منابع نا معتبر احتمالا از این موتور در طراحی گروهی از موشک ها از جمله Ghadr-110,Ghadr-110A,Ghadr-101 مورد استفاده قرار گرفته است.

البته برخی از وجود دو نسخه از موشک قدر نام برده اند که نسخه دوم ان با نام Ghadr-110 A  نامگذاری شده و از موتوری سه مرحله ای سود می برد.از دیگر تفاوت های این نسخه و نسخه A این موشک می توان به طول 19 الی 20+ متری این موشک نسبت به طول 17.5 متری نوع اول اشاره کرد.

منابع غربی طبق سیاست خود موشک قدر را به یک موشک چینی با نام M-18 ارتباط داده و قدر-110 را نوع ارتقا داده شده این موشک چینی معرفی کرده و اعلام داشته موشک های شاهین پاکستان هم در زمره ی این گروه از موشک ها قرار می گیرند.

موشک قدر-110 قابلیت مانور  بهتری را نسبت به شهاب 3 دارا می باشد و زمان آماده سازی آن برای شلیک نسبت به نسخ های اولیه شهاب 3 پایین تر بوده و در حدود 30 دقیقه می باشد در حالی که در نسخه های اولیه شهاب این زمان بالغ بر چندین ساعت بود. سر جنگی این موشک ماسوره انفجاری، ضربتی و مجاورتی است و به صورت عمود پرواز شلیك می‌شود.

بسیاری از منابع غربی این ساخت این موشک را تلاش مخفیانه ایران برای تولید شهاب 4 و دستیابی به موشک هایی با برد بلندتر عنوان ساختند اما ایران این اطلاعات را بارها تکذیب و عنوان کرده است که برنامه ای برای تولید موشک هایی برا برد بیشتر از 2000 کیلومتر را ندارد.

این موشک به همت متخصصین داخلی و در صنایع موشکی شهید همت طراحی و تولید شده است.

نظر نویسنده:

با اینکه مسئولین وزارت و صنایع دفاعی ایران بر برد 2000 کیلومتری موشک های ایرانی تاکید می کنند ولی از شواهد موجود می توان نتیجه گرفت ایران برای دستیابی به موشک هایی با برد بالای 3000 کیلومتر قدم های بلندی را برداشته و توانایی رسیدن به برد 6000 کیلومتری را دارا میباشد.با توجه به ساخت و استفاده از موشک چندکلاهکه(MIRV) نظیر فجر-3 استفاده از این نوع کلاهک در دیگر موشک های ایرانی دور از ذهن نیست.ساخت موشک های متفاوت با بردی تقریبا یکسان شاید ترفندی از سوی ایران برای فریفتن کشورهای غربی و آزمایشات موشکی جدید در سایه ی نام هایی متفاوت با برد هایی یکسان باشد.از این قبیل موشک ها می توان به موشک جدید معرفی شده توسط ایران با نام عاشورا اشاره کرد.

 شایان ذکر است با توجه به آزمایش جدید موشکی ایران و پرتاب اولین کاوشکر به فضا توسط جمهوری اسلامی ایران میتوان بر رسیدن به برد 4000 کیلومتری و بیشتر موشک های ایرانی سهه گذاشت.

 

خصوصیات   Ghadr-110                                                 Ghadr-110A

عملكرد: موشك بالستیک میانبرد(IRBM)

سازنده: صنایع موشکی شهید همت

كشور سازنده: جمهوری اسلامی ایران

پیشرانه: موتور 2 مرحله ای/مایع-جامد/                                           موتور 3 مرحله ای

طول: 17.5 -  19 متر /                                                                    19 -  20+ متر

قطر: 1.4  متر

وزن پرتاب: +25000 كیلوگرم                                                 

برد: 2000 - 2500 كیلومتر                                            

سیستم هدایت: نامشخص

سر جنگی: تک کلاهکه

كلاهك: 550-1150 کیلوگرم                                                          550-760 کیلوگرم

سال ورود به خدمت: 2007

 
                       
                               ** موشک فجر3**

  <# FILE_TAGS #>

 موشک "رادارگریز" توسط ایران که به گفته مقام های ایرانی قادر به "هدف قرار دادن چند هدف به طور همزمان است"، وزارت خارجه آمریکا می گوید این آزمایش نشانگر آن است که ایران درحال دنبال کردن "یک برنامه نظامی پرخاشگرانه" است.
روز جمعه سردار حسین سلامی، فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، در جریان برگزاری یک مانور دریایی، اعلام کرد که ایران این موشک جدید را که "فجر 3" نام دارد با موفقیت آزمایش کرده است.
وی گفت: "این موشک به طور همزمان می ‌تواند چند هدف را مورد اصابت قرار دهد و از كمند موشک ‌های ضد موشک هر دشمنی با دقت بالا عبور كند. این فناوری بر مبنای گریز از سیستم‌های دفاع ضد موشک و گریز از رادار‌ طراحی شده است."
آدام ارلی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت این حرکت "نشان می دهد که ایران یک برنامه نظامی خیلی فعال و پرخاشگرانه را دنبال می کند."
وی افزود "برنامه آنها شامل تلاش برای توسعه سلاح های کشتار جمعی و همچنین سیستم های پرتاب آنهاست".
ایران هم اکنون به خاطر برنامه جنجال آفرین.اتمی خود که اصرار دارد صرفا با مقاصد 
 صلح آمیز توسعه داده می شود تحت فشار جامعه بین المللی است شورای امنیت سازمان ملل روز چهارشنبه بیانیه ای در مورد پرونده اتمی ایران که یک ماه قبل به این شورا فرستاده شده بود صادر کرد و در آن از ایران خواست غنی سازی اورانیوم را معلق سازد.
آقای ارلی گفت: "فکر می کنم موضعگیری نظامی ایران، تلاش هایش برای توسعه نظامی، باعث نگرانی جامعه بین المللی است، همانطور که شواهد آن را در اجماعی که در مورد برنامه اتمی این کشور و همچنین سایر نگرانی های عدم گسترش تسلیحاتی شاهد هستید می بینیم."
قابلیت تقسیم
حسین سلامی، فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، درباره مشخصات و قابلیت های موشک فجر 3 گفت: "كلاهک این موشک قادر است روی هر موشكی با هر برد متغیری نصب شود و محدودیتی در بر ندارد و چون برد آن متغیر است، به نحوی كه موشک بعد از جدایی از كلاهک به چند موشک كوچکتر تبدیل می شود، قادر است در آن واحد چند هدف متحرک را مورد اصابت قرار دهد."

 


و اینك نسل جدیدی از سری موشكهای زمین پایه ی بالستیك

 

موشك زمین به زمین 

 

**سجیل**

 

 

(ساخت صنایع دفاع)

 

ساعاتی پس از آزمایش سجیل "اوزی روبین" مدیرسالهای اخیر سازمان دفاعی موشك های بالستیك اسرائیل در مصاحبه ای گفت: این موشك كاملا جدید است. برخلاف دیگر موشك‌های ایرانی، موشك سجیل به فناوری موشكی هیچكدام از موشك‌های كره‌شمالی، روسیه، چین، یا پاكستان هیچ شباهتی ندارد. این موشك نشان دهنده جهشی قابل ملاحظه در توانمندی‌های موشكی ایران است.او گفت : صرفنظر از موفقیت این آزمایش، این موشك ایران را در قلمرو كشورهای دارنده موشك‌های چند مرحله‌ای قرار داد كه این به معنی آن است كه آنها در راه دسترسی به توانمندی‌های موشك های  بالستیك قاره‌پیما هستند. شبكه تلویزیونی العالم نیز گزارش داد كه موشك جدید ایران از سوخت جامد مركب استفاده می‌كند و بر خلاف موشك شهاب 3 كه فقط به صورت عمودی پرتاب می‌شود، سجیل می‌تواند در "زوایای مختلف" شلیك شود.

 موشك سجیل به عنوان یك موشك چند مرحله ای با قابلیت پرتاب از زوایای مختلف ، صنایع موشكی كشور را در مرحله جدید ی قرار داده است. این موشك دومرحله ای دارای دو موتور سوخت جامد مركب بوده  و از قابلیت های مطلوبی برخوردار است. از ویژگی های این موشك می توان به  سیستم پرتاب آن، و  سرعت بالابرای استقرار، پرتاب و خروج از محل پرتاب ذكر كرد. تمامی مراحل طراحی و ساخت موشك سجیل و سكوی پرتاب آن به دست متخصصان وزارت دفاع صورت گرفته است. بایستی گفت ، كه انجام این آزمایش موشكی در چارچوب دكترین و راهبرد بازدارندگی دفاعی و فعالیت های متعارف موشكی جمهوری اسلامی ایران و صرفا با اهداف دفاعی صورت گرفته است. سرعت بالادر عملیاتی شدن این موشك را به عنوان دیگر خصلت سجیل می توان ذكر كرد. این موشك در زمان بسیار كوتاهی آماده شده و لانچر آن نیز می تواند بلافاصله پس از پرتاب آن، با سرعت منطقه شلیك را ترك كند.

  موسسه مطالعات دفاعی جینز در خبری نوشت : تصاویری كه از تلویزیون ایران پخش شد آشكارا یك موشك دو مرحله‌ای با یك سیستم هدایت‌گر در مرحله دوم و یك سیستم كلاهكی ورود مجدد به جو را كه خاص موشك‌های شهاب ‌٣ است نشان داد. با این حال به نظر می‌رسد قطر موشك سجیل از قطر‌١/٢٥ متری شهاب بیشتر است . حال مطلبی كه بسیار آشكار می باشد ، اینست كه مانند این نوع موشك نه در روسیه ، نه در كره شمالی و نه در هیچ كشور دیگری مشاهده نشده است .

<# FILE_TAGS #>"                         موشك بالستیك زمین به زمین "سجیل"

مشخصات فنی:

نام موشك :  سجیل

نوع : میان برد

سیستم اجرا : دو مرحله‌ای با یك سیستم هدایت‌گر در مرحله دوم و یك سیستم كلاهكی ورود مجدد به جو

زاویه پرتاب : از همه جهات

برد : 1990 كیلومتر

كشور سازنده : جمهوری اسلامی ایران      

           


**موشك بالستیك برد كوتاه **

 

**فاتح ۱۱۰**

 

موشك فاتح-110 یكی از پیشرفته ترین موشك های بالستیك برد كوتاه است كه با دقتی 10 متری قدرت زیادی در نبرد های نزدیك به نیروهای مسلح میبخشد.این موشك بردی 200 كیلومتر در نوع اول و 250كیلومتری در نوع دوم دارد.

این موشك از نوع موشك های بالستیك با برد كوتاه می باشد..فاتح  از یك موتور یك مرحله ای با سوخت جامد برخوردار است ,همچنین قدرت هدف قرار دادن اهدافی در 200 كیلومتری را دارامی باشد. در  سال 2002 تست نهایی خود را با موفقیت به پایان رسانیده است .این موشك از راداری داخلی برای هدایت  استفاده میكند. فاتح 110 توانایی حمل كلاهكی به وزن 500 كیلوگرم را داراست.طراحی اولیه این موشك در سال 1997 شروع شد و در سال 2002 وارد خدمت گردید.

نم<# FILE_TAGS #>

خصوصیات فنی : موشك بالستیك
سازنده : سازمان هوا وفضای جمهوری اسلامی ایران
پیشرانه : موتور سوخت جامد یك مرحله ای
طول  : 8  متر
وزن :3.450   كیلوگرم
برد:  ۲۰۰ كیلومتر
سامانه هدایت موشك :رادار داخلی
محدوده خطای تعریف شده :۱۰ متر
وزن كلاهك : 500 كیلوگرمی 
چگونگی پرتاب : لانچر ثابت
زمان ساخت : 1997
ورود به خدمت :2002  



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

مشخصات:

1. جنگ افزاری است خودكار كه بوسیله ناظم آتش بصورت خودكار و به ضامن در می آید.

2. با هوا خنك میشود.

3. با فشار مستقیم گاز باروت مسلح می شود.

4. با خشاب 20 تیری تغذیه میشود .

5. بوسیله نفر حمل میشود.

6. دستگاه نشان روی آن بسادگی قابل تغییر و تنظیم است.

مختصات :

1. كالیبر 62/7میلیمتر (30/0اینچ)

2. وزن بدون خشاب 200/4كیلوگرم

3. طول سلاح بدون سرنیزه 5/102سانتیمتر

4. سرعت ابتدایی گلوله در ثانیه اول 800متر بر ثانیه

5. نواخت تیر بطور علمی 500الی600تیردر ثانیه

6. نواخت تیر بطور عملی 120الی150تیر در دقیقه

7. تعداد خان 4 عدد

8. گردش خان از چپ به راست

9. برد موثر بدون دوربین 400متر

10. برد موثر با دوربین 600متر

11. برد نهایی 3500 متر

بیوگرافی کامل اسلحه ژ-3

ماموریت:

تیراندازی برعلیه نفرات دشمن.

 

سازمان وخدمه :

جنگ افزار ژ-3 سلاحی است انفرادی ،دارای یك نفر خدمه و برابر جدول سری ام در كلیه رسته ها.

 

 

 

انواع تفنگ ژ-3:

دونوع مختلف داریم:

1. با قنداق تاشو (به منظور سهولت در امر پرش)

2. با روپوش و قنداق پلاستیكی

مقدورات:

1. قدرت زیاد نسبت به تفنگهای مشابه با اندازه طول فشنگ ومرمی.

2. دقت تیر به خاطر طول مناسب لوله.

3. مجهز به دوربین برای استفاده در مسافتهای بیشتر از 400 متر و همچنین مجهز به دوربین دید در شب.

محدودیتها:

1. عدم تغذیه با خشاب بیشتر از 20 تیری بعلت بلندی طول فشنگ.

2. لگد تفنگ نسبت به جنگ افزارهای انفرادی كه دارای فشنگ های كوتاهتر است بیشتر است.

3. موارد گیر نسبت به جنگ افزارهای انفرادی بیشتر است.

نامگذاری قطعات:

1. لوله و متعلقات

2. گلنگدن و متعلقات

3. دستگاه چكاننده و متعلقات

4. قنداق و متعلقات

5. روپوش لوله

6. شعله پوش

7. بند

8. خشاب

بیوگرافی کامل اسلحه ژ-3

بازو بسته كردن بطریق زیر است

الف)باز و بسته كردن مختصر جهت نظافت جنگ افزار است كه خدمه قبل از تیراندازی به منظور آگاهی از سالم بودن قطعات جنگ افزار انجام می دهد این نوع بازو بسته كردن مخصوص خدمه می باشد.

ب)باز و بسته كردن كامل كه مخصوص تعویض قطعات بوده مخصوص افراد فنی است.

ج)باز و بسته كردن مخصوص كه شامل تعمیر قطعات ویژه جنگ افزار است كه افراد متخصص تعمیراتی مجاز به باز و بسته كردن آنها می باشند.

 

باز و بسته كردن جنگ افزار ژ-3 (برای نظافت)

1. قبل از باز كردن اسلحه را به ضامن كنید.

2. خشاب را بردارید.

3. تفنگ را خالی كنید(دستگیره آتش را به عقب كشانده مطمئن شوید كه خزانه خالی است دستگیره را رها كنید و جنگ افزار را رو به هوا گرفته وماشه را بچكانید).

عمل سلاح جنگی

 

تظاهر

عبارت است از ظاهر شدن یك عدد فشنگ در مسیر گلنگدن توسط فشار صفحه خوراك دهنده.

ادخال

عبارت است از هدایت یك عدد فشنگ در مسیر گلنگدن كه توسط شاخه های گلنگدن در اثر پیشروی آلات متحرك فشنگ مزبور را در مسیر گلنگدن قرار گرفته توسط شاخه های گلنگدن به داخل لوله هدایت می گرددوعمل ادخال انجام می شود.

بسته كردن

ضمن پیشروی آلات متحرك پیشانی جنگی گلنگدن به ته خزانه لوله چسبیده و عمل بسته شدن انجام می گیرد.بنابراین بسته شدن برخورد پیشانی گلنگدن به ته خزانه لوله می باشد.

چفت شدن

چون در موقع بسته شدن پیشانی جنگی به ته لوله برخورد می كند در این حال بدنه آلات متحرك در اثر فشار فنر ارتجاع هنوز به سمت جلو حركت می نماید در نتیجه این فشار به هادی سوزن منتقل می گردد و سبب می شود كه غلطكهای روی هادی سوزن حركت نمایند و از داخل گلنگدن خارج می شود و در داخل مقر خود در بدنه قرار می گیرد.

ضربت زدن

در موقع چفت شدن فاصله سوزن وپیشانی جنگی كم می گردد وهنگامی كه ماشه می چكانیم چخماق به ته سوزن ضربت زده و نوك سوزن از سوراخ پیشانی جنگی خارج شده و به ته چاشنی فشنگ ضربت می زند.

مرحله دوم

* زمانیكه آلات متحرك در اثرفشار گازباروت به عقب حركت می نماید اعمال زیر انجام میشود:

رها شدن

فشار گاز باروت به پیشانی جنگی گلنكدن سبب می گردد كه غلطكها به مارپیچهای مقر خود برخورد نموده و به داخل گلنكدن برود و در نتیجه به هادی سوزن فشار آورد و فاصله بین گلنكدن متحرك را برقرار می نماید.

باز شدن

جدا شدن پیشانی جنگی گلنكدن از ته خزانه لوله.

مسلح شدن

ضمن عقب نشینی آلات ماهیچه تحتانی آلات متحرك چخماق را به عقب می خواباند ودر نتیجه سرپایه آتش با دهانه عقبی چخماق درگیر میشود و جنگ افزار مسلح میگردد.

اخراج

خارج شدن پوكه از خزانه لوله توسط فشنگ كش.

پرش

پرتاب پوكه بخارج توسط فشنگ پران.
بیوگرافی کامل اسلحه ژ-3

گیر و رفع گیر

عدم تظاهر فشنگ ظاهر نشده و فشنگ داخل خشاب نمی باشد.

1. فنر صفحه خوراك دهنده كه ضعیف یا شكسته است.

رفع گیر :فنر صفحه خوراك دهنده تعویض شود.

2. بدنه خشاب فرورفتگی دارد یا خشاب قر شده است.

رفع گیر :خشاب را عوض كنید.

3. خشاب كثیف است و صفحه درمیان آن گیر میكند.

 

عدم ادخال (فشنگ داخل لوله نمیباشد)

1. جان لوله كثیف است.

رفع گیر :جان لوله را تمیز كنید.

2. فنر ارتجاع ضعیف یا كثیف است.

رفع گیر :فنر ارتجاع را عوض كنید.

3. فشنگ كثیف یا معیوب است .

رفع گیر :فشنگ را عوض كنید.

عدم چفت شدن (غلطكها در مقر مربوطه قرار نمگیرد. )

1. دستگیره آتش محكم به جلو رها نشده است.

رفع گیر :مجددا دستگیره ها را به عقب بكشیدو رهاكنید.

2. فنر ارتجاع شكسته یا ضعیف است.

رفع گیر:فنر ارتجاع را عوض كنید.

3. غلطكها شكسته یا معیوب است.

رفع گیر :گلنگدن را عوض كنید.

4. ریلهای بدنه كثیف است.

رفع گیر:ریلهای بدنه را تمیز كنید.

عدم ضربه زدن

1. بدنه ضامن آتش روی ضامن است .

رفع گیر :برگه را از ضامن خارج كنید.

2. فنر چخماق شكسته یا معیوب است.

رفع گیر: آن را عوض كنید.

3. فنر سوزن شكسته یا معیوب است .

رفع گیر :آن را عوض كنید.

4. سوزن شكسته یا معیوب است.

رفع گیر :آن را عوض كنید.

5)مهمات معیوب است.

رفع گیر :فشنگ را خارج كنید و فشنگ دیگری بگذارید.

عدم رها شدن (مرمی از فشنگ رها نمی شود.)

1. چاشنی یا باروت فشنگ فاسد شده است.

رفع گیر :فشنگ را عوض كنید.

2. فشنگ آموزشی می باشد.

رفع گیر :فشنگ را عوض كنید.

3. مرمی معیوب است ودر لوله گیر میكند.

رفع گیر :فشنگ را عوض كنید.

4. لوله كثیف است و گلوله گیر میكند.

رفع گیر:لوله تمیز شود.

5. سر لوله ضربه خورده واز خروج مرمی جلوگیری می كند.

رفع گیر:اسلحه عوض شود.

عدم باز شدن و برگشت

1. غلطكها به علت كثیفی در مقر خود گیر كرده و محكم شده .

رفع گیر:غلطكها را آزاد كرده و تمیز و روغن كاری شود.

2. جان كثیف است.

رفع گیر:جان لوله را تمیز میكنیم.

3. ریلهای بدنه صدمه دیده است.

رفع گیر :برای تعمیر آن اقدام كنید.

عدم اخراج (بوته از داخل جان لوله خارج نمی شود.)

1. فنر فشنگ كش معیوب یا شكسته است.

رفع گیر: فشنگ كش را عوض كنید.

2. فنر فشنگ كش معیوب یا شكسته است.

رفع گیر:فنر آن را عوض كنید.

3. پوكه تغییر شكل داده است.(در داخل جان لوله است)

رفع گیر:پوكه را با سمبه خارج كنید.

4. جان لوله كثیف است.

رفع گیر :جان لوله را تمیز كنید.

عدم پرش پوكه(بخارج پرتاب نمیشود.)

1. فشنگ پران شكسته است.

رفع گیر:فشنگ پران را عوض كنید.

2. محل خروج پوكه آسیب دیده است.

رفع گیر:آن را تعمیر كنید.

3. اسلحه كثیف است و آلات متحرك بخوبی عقب نمی آید.

رفع گیر:اسلحه تمیز و روغنكاری شود.

عدم مسلح شدن(اسلحه مسلح نمشود.)

1. دهانه های چخماق شكسته است.

رفع گیر:چخماق را تعویض شود.

2. پایه آتش معیوب است.

رفع گیر:پایه آتش تعویض شود.

 

خشاب

خشاب تشكیل شده ا ست از:

1. استوانه خشاب

2. صفحه خوراك دهنده

3. فنر صفحه خوراك دهنده

4. صفحه زیرین یا نگه دارنده كه بصورت كشوی در زیر خشاب قرار میگیرد كه مانع خروج فنر وصفحه خوراك دهنده به بیرون میباشد.

انواع مهمات ژ-3

1. فشنگ جنگی

2. فشنگ مانوری

3. فشنگ گازی(برای پرتاب نارنجك تفنگ)(برد تا150متر)

4. فشنگ مشقی (دارای مرمی فولادی)

روشهای نشانه روی

1. ایستاده

2. بزانو

3. دراز كش

4. نشسته

5. هجومی

قبل از شروع تیر اندازی

1. برای هریك نفر تیر انداز باید یكنفر كمك تعین كند.

2. تیراندازها درخط آتش (دریك صف )وبه فاصله معین حدود فاصله30 پلو در پشت زیلو ایستاده و تفنگ درروی زیلو درجلوی تیر انداز به نحوی به سر لوله جلو یا به طرف سیبل باشد روی زمین قرار گیردو هر كمك به فاصله دو قدم پشت سرتیرانداز قرار میگیرد.

نكته:

تصویر خط نشانه :از روزنه دیده بنوك مگسك زیر خال سیاه تشكیل شده است.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

کا-۴۷[۱] AK-47 که به نام سازنده آن کلاشنیکف (با تلفظ اشتباه کلاشینکف) یا به طور خلاصه کلاش نامیده می‌شود، یک تفنگ تهاجمی یا آتش انتخابی است که تولید انبوه آن از سال ۱۹۴۷ در شوروی آغاز شد و با توجه به سهولت استفاده و نگهداری، قدرت بالا، هزینه اندک تولید و دوام زیاد به محبوب‌ترین تفنگ تهاجمی دنیا تبدیل شد. از زمان آغاز تولید این سلاح تاکنون بیش از ۱۰۰ میلیون قبضه کلاشنیکف در شوروی و کشورهای دیگر ساخته شده‌است که از هر تفنگ دیگری بیشتر است.

کلاشنیکف که از فشنگ ۳۹×۷٫۶۲ استفاده می‌کند توسط میخائیل کلاشنیکف مهندس و نظامی روس در جریان جنگ جهانی دوم با الهام از اولین تفنگ تهاجمی جهان یعنی اس‌تی‌جی-۴۴ طراحی شد. در سال‌های بعد تغییرات زیادی بر روی این سلاح صورت گرفت و در دهه ۱۹۶۰ آکاام (کلاشنیکف مدرن) و در سال ۱۹۷۴ آکا-۷۴ که کالیبر آن به ۵٬۴۵ کاهش پیدا کرده و از فشنگ ۳۹×۵٫۴۵ استفاده می‌کند، جایگزین آن شد. از سال ۱۹۹۱ آکا۷۴ ام سلاح سازمانی امروزین روسیه انتخاب شده و از دهه ۱۹۹۰ ساخت سری آکا-۱۰۱ این اسلحه که از کالیبرهای دیگر استفاده می‌کنند آغاز شد.

این تفنگ خشاب‌های ۳۰، ۴۰ و ۷۵ فشنگی (قابلمه‌ای) دارد و با روش غیرمستقیم و با فشار گاز ناشی از انفجار باروت مسلح می‌شود و سیستم قفل گلنگدن آن از نوع چرخشی است. این سلاح در سه نوع با قنداق ثابت، تاشو از زیر، و تاشو از کنار ساخته می‌شود که نوع تاشو آن بسبب اشغال فضای کمتر و حمل آسان‌تر مورد توجه است. بسبب کوچکی و سبکی نسبی در جنگ‌های چریکی (پارتیزانی) کارایی دارد. کالیبر اصلی آن ۷٫۶۲ میلی‌متر است؛ ولی در کالیبرهای دیگر نیز ساخته شده‌است. کشورهای گوناگونی (بیشتر از بلوک شرق) و از جمله ایران این سلاح را در انواع گوناگون ساخته‌اند و هم‌اکنون این سلاح به‌سبب کارایی بالا، در سازمان رزم نیروهای مسلح ایران قرار دارد.

در دوران جنگ سرد بسیاری از کشورهای جهان به ویژه بلوک شرق این سلاح را بکار گرفتند. در سال ۱۹۵۱ رسماً وارد ارتش روسیه گردید. بدنه آن از فولاد نرم ساخته شده و دیگر بخش‌ها پرس‌کاری شده‌است. سال ۱۹۵۹ ساخت نوع AKM (افتامات کلاشینکف نوین) آغاز شد که برخلاف مدل آ-کا-۴۷ بدنه این سلاح ورقه پرسکاری است و در بخش‌های دیگر تغییراتی نیز داده شده‌است. در ارتش روسیه مدل (AKM) در حال از رده‌خارج‌شدن است و مدل دیگری از این سلاح به نام آکا۷۴ ام که از دید ظاهر و شیوه کار مانند این سلاح است و کالیبر آن کمتر است (۳۹×۵٫۴۵) جانشین آن می‌گردد.

تاریخچه :
میخائیل کلاشنیکف یک مهندس اهل شوروی بود که در جنگ جهانی دوم در خط مقدم نبرد با آلمان شرکت داشت. وی در جنگ شاهد سلاح‌های برتر آلمانی‌ها نسبت به سلاح‌های ارتش سرخ شوروی بود و در پاسخ به آن طراحی یک تفنگ اتوماتیک را آغاز کرد. کلاشنیکف این کار را در سال ۱۹۴۱ هنگامی که پس از نبرد بریانسک بر اثر برخورد گلوله نازی‌ها به تانک وی مجروح شده و در بیمارستان بستری بود، آغاز کرد. وی قصد داشت تا بهترین ویژگی‌های تفنگ نیمه‌اتوماتیک آمریکایی ام۱ گرند و تفنگ تهاجمی آلمانی اس‌ت‌ژ-۴۴ را با یکدیگر ترکیب کند.

کلاشنیکف به ویژه برای جنگ در نواحی جنگلی و بیابانی ایده‌آل و فوق‌العاده قابل اعتماد است. چراکه در صورت وجود رطوبت یا شن و ماسه به راحتی می‌توان آن را تمیز نگه داشته و با آن تیراندازی کرد. به همین دلیل در جنگ ویتنام سربازان آمریکایی ام-۱۶ های خود را رها کرده و از کلاشنیکف‌های به غنیمت گرفته از سربازان ویتنامی استفاده می‌کردند. همین اتفاق در جنگ عراق نیز سابقه داشته‌است.

سادگی و قابل اعتماد بودن این سلاح باعث شده تا سلاح محبوب شورشیان در سراسر جهان باشد به طوری که حتی بر پرچم موزامبیک نقش بسته‌است. شوروی‌ها برای حمایت از جنبش‌های ضداستعماری در آسیا و آفریقا کلاشنیکف را روانه این کشورها کرده و آن را در اختیار حکومت‌های طرفدار شوروی و نیروهای شورشی قرار دادند.

تولید و استفاده از کلاشنیکف علی رغم گذشت بیش از ۶۴ سال از آغاز تولید آن هنوز ادامه دارد و در سال ۲۰۰۵ هوگو چاوز سفارش خرید ۱۰۰ هزار قبضه از این تفنگ برای ارتش خود را داد.
 

شناسه های جنگ افزار:

حالات شلیک: تک تیر و رگبار

کالیبر: ۷/۶۲ میلیمتر

تعداد خان: ۴ عدد

گردش خان: از چپ به راست

سرعت اولیه گلوله: ۸۱۰ متر بر ثانیه

وزن سلاح بدون خشاب: ۳/۲۷۰ کیلوگرم

وزن خشاب ها:
وزن خشاب ۳۰ تیری فولادی بدون فشنگ: ۳۵۵ گرم
وزن خشاب ۳۰تیری آلمینیومی بدون فشنگ: ۱۷۰ گرم
وزن خشاب ۳۰ تیری کائوچویی بدون فشنگ: ۲۳۵ گرم

طول گام: ۲۳۵ میلیمتر

تعداد گام: ۱/۶ دور

طول سلاح با سرنیزه: ۱۰۲ سانتیمتر

طول سلاح با قنداق فلزی بسته: ۶۶ سانتیمتر

طول سلاح با قنداق چوبی، کائوچویی، فلزی باز: ۹۴ سانتیمتر

طول کلاش کوتاه ساخت ایران: ۸۰ سانتیمتر

نواخت تیر علمی: ۵۵۰ الی ۶۰۰ تیر در دقیقه

برد مفید: ۸۰۰ الی ۱۰۰۰ متر

برد نهایی: ۲۰۰۰ متر
 

انواع مهمات کلاشینکف:

کلاشینکف دارای دو نوع مهمات است 1-انواع فشنگ

-فشنگ جنگی عادی

-فشنگ گازی

-فشنگ جنگی ثاقب

-فشنگ جنگی رسام

-فشنگ آتش زا، رسام

فشنگ ثاقب انفجاری
 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

این سلاح که از دسته تفنگ های ساچمه زنی است، تک لول است و از خشاب لوله ای – Tubular- استفاده می کند و با حرکت دست و عقب و جلو رفتن پمپ دستی فشنگ را به مخزن می فرستد. ظرفیت خشاب بسته به طول سلاح و طول فشنگ متفاوت است – غالبا بین 4 تا 7 فشنگ - و در مواردی نادر بجای خشاب لوله ای از خشاب کتابی در زیر سلاح استفاده می کند.

هزینه این سلاح بسته به معروفیت تولید کننده، کشور سازنده، طول و گیج و جنس لوله و قنداق و پمپ آن حوزه وسیعی از 250 دلار کانادا تا 1500 دلار کانادا را پوشش می دهد که برای مصرف شخصی هدف زنی و شکار پرنده و گوزن، بودجه ای در حدود 850 دلار به شما یک تفنگ خوب مارکدار و قابل اطمینان می دهد.

اولین نمونه موفق این سلاح را کارخانه وینچستر به مدیریت اولیور وینچستر در سال 1897 عرضه نمود که مورد استقبال نیروی پلیس – خصوصا پلیس خزانه داری - قرار گرفت.

اولیور وینچستر


Winchester M1897
ساچمه زنی

در رقابت با کارخانه وینچستر، جان براونینگ – John Browning - اقدام به تولید اولین نمونه موفق نیمه خودکار شاتگان در 1898 نمود که نام اتوفایو – Auto 5 - را روی آن گذاشتند و موفقیت آن بحدی بود که تا سال 1989 (یعنی بمدت یک قرن) با حفظ مشخصات اولیه تولید می شد.

جان براونینگ


Browning Auto5                ساچمه زني
ساچمه زنی

از نمونه های موفق دیگر این سلاح می توان به Remington 870 و Mossberg 500 اشاره کرد که اولی از 1951 و دومی از 1960 تا امروز در حال تولید هستند:

رمینگتون 870           ساچمه زني
ساچمه زنی

ماسبرگ 500      ساچمه زني
ساچمه زنی

ساچمه زنی پمپی و نیز نیمه خودکار در دنیای امروز در شاخه وسیعی از کاربردهای نظامی، ورزشی، و شکاری بکار گرفته می شوند و در شاخه نظامی توسط نیروهای پیاده برای درگیری نزدیک – خصوصا نبرد خیابانی و درون ساختمان و سنگر - و در شاخه انتظامی برای مبارزه با تبهکاران مسلح – توسط پلیس شهری و نیاز یگان های ویژه - و نیز عملیات ضد شورش (با استفاده از ساچمه پلاستیکی) کاربرد دارند.

شاتگان در کاربرد نظامی در جنگ عراق          ساچمه زني


شاتگان در کاربرد نظامی در جنگ ویتنام              ساچمه زني


شاتگان در کاربرد انتظامی با قبضه مشابه سلاح کمری و قنداق ثابت و قنداق تاشو (برای کوتاه تر شدن طول سلاح در درگیری نزدیک). این نمونه ها را که رنگ مشکی بدون انعکاس دارند و قنداق و پمپ آنها پلاستکی را در اصطلاح Tactical (تاکتیکی) می خوانند.



ساچمه زنی

فشنگ شاتگان با گلوله های لاستیکی ضد شورش


این سلاح همچنین بدلیل راحتی کاربرد و ارزانی سلاح و مهمات آن مورد علاقه شکارچیان هستند و نمونه های استتار یافته آنها – Camo - در طرح ها و طول لوله های گوناگونی تولید می شوند. که شرکت های Winchester و Remington و Stoeger و Mossberg از جمله تولید کنندگان معروف آن هستند:

ساچمه زنی

ساچمه زنی

ساچمه زنی

اخیرا شاتگان های ساخت ترکیه در بازار آمریکای شمالی نفوذ کرده اند که ضمن داشتن کیفیت پایینتر از قیمت ارزان تری نیز برخوردارند و علاقه مندان را به سمت خود جذب کرده اند. شرکت Norinco که یک اسلحه ساز چینی است نیز اخیرا اقدام به بازاریابی برای محصولات خود در آمریکا و کانادا کرده اما بررسی های عملی نشاندهنده کیفیت نازل و مشکلات عملیاتی این سلاح ها در آب و هوای آمریکای شمالی بوده است – خصوصا در روزهای سرد زمستان.

محصول کرال ترکیه (این نمونه با قنداق تاشو و ذخیره فشنگ)           ساچمه زني
ساچمه زنی

محصولات نورینکو چین (ساده مخصوص یگان ویژه و خشاب خور مخصوص ضد شورش)
ساچمه زنی

ساچمه زنی

توجه کنید که بررسی دقیق تفنگ های ساچمه زنی را به سلسله مقالات دیگری که در آنها به تفضیل و مشروح در مورد انواع سلاح های گرم بحث خواهیم کرد، موکول می کنیم و در ادامه بحث حاضر به قسمت دوم سلسله مقالات سلاح های موفق و ماندگار می پردازیم


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

تپانچه Tokarev TT-33 ساخت اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی


ارتش سرخ شوروي در دهه 1920 ميلادي ، عملآ فاقد يك سلاح كمري نيمه اتوماتيك كارآمد بود. در آن زمان ارتش شوروي ، عمدتآ از سلاح هاي كمري مازور C96 و رولور Nagant M1895 استفاده مي كرد و به دنبال سلاحي بود تا آن را جايگزين اين دو سلاح تقريبآ قديمي كند

تا سال 1930 ، ارتش شوروي تپانچه هاي متفاوتي را آزمايش كرد تا نهايتآ طرح تپانچه ساخت آقاي Fedor Tokarev ، مورد پسند سران ارتش واقع گرديد. تا سال 1933 ، ارتش شوروي تعداد زيادي از اين تپانچه را آزمايش كرد تا اينكه توليد مدل بهينه سازي شده آن در سال 1934 تآييد شد. تا سال 1941 ، تعداد 600 هزار از اين قبضه با نام TT-33 ساخته و به ارتش شوروي تحويل داده شد.



در طول جنگ ، اصلاحات اندكي بر روي اين سلاح انجام شد تا هزينه توليد آن كاهش يابد. خط توليد اين سلاح در خاك شوروي و در سال 1952 ، رسمآ تعطيل شد و سلاح 9 ميليمتري ماكاروف PM جانشين آن شد (البته ارتش شوروي تا سال 1960 و پليس شوروي تا سال 1970 ، از اين سلاح استفاده مي كردند). در دهه 1950 ، جواز ساخت اين سلاح به چند كشور عضو پيمان ورشو و ديگر هم پيمانان شوروي مانند مجارستان ، لهستان ، يوگوسلاوي ، چين و كره شمالي صادر شد. عمده تپانچه هاي ارتشي توكارف مدل TT ، در كاليبر 62/7 ميليمتر ساخته شده اند. ولي انواع صادراتي آن ، با كاليبر 9 × 19 ميليمتري و با ضامن انصراف از شليك ارائه شده اند


سلاح توكاروف ، يك سلاح قابل اعتماد و ساده است. برد و كشندگي آن كافي و نگهداري و نظافت آن آسان مي باشد. تنها نقطه ضعف آن ، همانا نبود ضامن انصراف از شليك در آن است. همچنين قبضه آن كمي بددست مي باشد. اين سلاح از گلنگدن با عقب نشيني كوتاه بهره مي برد.



سيستم تغذيه فشنگ آن ، از سلاح Colt M1911 اقتباس شده تا در هزينه هاي توليد آن صرفه جويي شود. ماشه آن ، از نوع يك زمانه است و فاقد هرگونه ضامن مي باشد. چخماق و متعلقات آن به صورت يك تكه ساخته شده كه اين امر ، باز و بسته كردن و نظافت سلاح را راحت تر مي كند




مشخصات فنی:

كاليبر: 25 × 62/7 (۶۲/7 مازور)
مكانيزم ماشه: يك مرحله اي
طول سلاح: 116 ميليمتر
وزن سلاح خالي: 910 گرم
ظرفيت خشاب: 8 تير

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

اسلحه کمری ماکارف
Hi-res

Mak in a kydex holster
Hi-res

اسلحه کمری ماکارف

اسلحه کمری ماکارف

اسلحه کمری ماکارف


 

 

Visit Karl's Makarov site for more information.

 

اسلحه کمری ماکارف
Hi-res

G-code magazine pouch Hi-res

اسلحه کمری ماکارف  

اسلحه کمری ماکارف


 

اسلحه کمری ماکارف

 


ماکارف و اسلحه کمری

 

ماکارف و اسلحه کمری

 

ماکارف و اسلحه کمری

 

ماکارف و اسلحه کمری
 


ماکارف و اسلحه کمری

 

از کجا آمده و به چه نوع وجود دارد؟

 

به بهترین دانش ما ، تنها 5 کشور که تا کنون تولید شده Makarov وجود دارد :

 

     * روسیه -- خانه نیکلای Federovich Makarov

     * شرق آلمان -- ارنست کارخانه Thaelman

     * چین

     * بلغارستان -- کارخانه آرسنال و Miltex

     * آلمان (بعد از اتحاد) -- Suhl Simson

 

اگر فکر می کنید که Makarov مجارستانی یا لهستانی ، چک تپانچه در صفحه دیگر.

 

روسیه

حال چندین نسخه از Makarov روسی وجود دارد. اول از همه اسلحه مازاد صادق است که توسط خود ثابت دید عقب و عدم وجود هر گونه عدم نشانه گذاری سیریلیک از جمله "ساخته شده در روسیه قابل تشخیص هستند وجود دارد." دوم بایکال و Izhmech جدید تولید Makarov است. توسط این دید هدف خود را عقب قابل تنظیم قابل تشخیص هستند ، "ساخته شده در روسیه" و نشانه گذاری های بایکال. یکی دیگر از این نوع 10 - دور دو پشته Makarov است که همچنین توسط Izhmech شد ساخته شده است.

 

اخیرا ، برخی از Makarovs نظامی روسیه با عقب مناظر ثابت را به snuck کشور با محموله های اسلحه بلغاری. شما معمولا می توانید از این توسط bifurcated مثلث با دایره نقطه بدون مارک. بعضی از نشانه گذاری های مشترک از شرق آلمان ، اتحاد جماهیر شوروی ، و Maks بلغاری.

 

چگونه Izmech متفاوت از بایکال؟

IMEZ مخفف Izhevskii Mechanicheskii Zavod یا Izhevsk مکانیک کارخانه واقع در شهرستان Izhevsk در نزدیکی کوههای اورال. آنها تولید Makarov ، دعوت به همکاری ، shotguns مختلف ، airguns ، pacemakers مصنوعی برای قلب ، تجهیزات حفاری نفت. این دولت ، دولتی سازمانی است ، اما حق دارد که برای بستن قرارداد های کسب و کار خود بدون دخالت و معاملات دولتی.

 

بایکال سازمان تجارت خارجی به این صنایع شمال چین (NORINCO) مشابه است. این سازمان دولتی است که به بازار کالاها در خارج از کشور اتحاد جماهیر شوروی مورد استفاده قرار گرفت بود. این روزها به سختی بایکال است در هر معامله با آمریکا فعال است ، تا حد زیادی به علت بیل کلینتون اعمال "محدودیت های تجارت داوطلبانه است." IMEZ grips با بایکال در آن بکار میرود ، چون... خوب ، آن را تمام کرده بودند.... بود بایکال نیز معامله اتومبیل ، کامیون ها ، انواع کالاهای مصرفی دیگر. نه تنها اسلحه و مهمات.

 

شرق آلمان

ارنست کارخانه Thaelman در Suhl ، Thueringen ساخته شده توسط برخی از آنچه در نظر گرفته می شود به بهترین پیش از سقوط ، از - - دیوار برلین Makarovs. پایان خوب است ، مناسب است و ماشینکاری با کیفیت به شما می خواهم از یک کارگاه آلمانی انتظار داشت ، و آنها مانند یک رویای شلیک کنید. تقریبا تمام است که در آمد این کشور دیده شده بود در حال حاضر سرویس ، بنابراین کیفیت آن بستگی دارد که چگونه آنها توسط فردی که آنها را به اجرا تحت درمان قرار گرفتند. با این وجود ، اکثر آنها لباس می پوشند بیشتر از جلد چرمی قرار دادن موی دماغ کسی شدن. آنها تا هنوز گاهی اوقات در نمایندگی مجاز و پاپ و در تفنگ را نشان می دهد. اگر شما می توانید آنها را برای گرفتن قیمت خوب ، این هستند بخرم.

 

نشانه گذاری در آنها شامل ý حرف 'که با یک دایره از نقاط ، برخی از مردمی که به روسی فکر می کنم مخفف برای uchebneii یا" آموزش ". این را برای آلمانی هفت تیر عجیب باشد ، اما ما هر گونه توضیحات دیگر شنیده نشده.

 

توجه داشته باشید که این جدول کامل نیست و به نظر می رسد یک الگوی پی در پی وجود ندارد ، لذا عصبی نشوید اگر مال شما ندارد را به آنهایی که ذکر شده متناسب نیست.

چین
هنوز در مورد این وحشتناکی بسیار شناخته شده است ، به جز اینکه آنها را در آورده بودند به عنوان Norinco مدل 59. هنوز بسیاری از آنها در دسترس ، و بنابراین آنها اغلب به فرمان حق بیمه بیش از Makarovs دیگر. در کل ، کیفیت این را خوب به عنوان برخی از دیگران نیست ، بلکه وجود داشته اند استثناهای با ارزش. خیلی به ندرت ممکن است به شما در سراسر اجرای 59 نوع را با علامت آرسنال (عدد) در یک دایره. شایعترین یافت می شوند 56 و 66. این تپانچه نظامی و متوجه شدند که بسته بندی شده برای صادرات تجاری شدند. Makarov چینی با "شیعه و" نشان از مسئله نظامی است ، و اگر به طور معمول در ایالات متحده آمریکا به معنی آن یافت شده است جنگ Trophy "بازگرداندن" را از بعضی از منازعات ، و فرامین قیمت بالاتری. با بازگرداندن مقالات ، این می تواند تا حد 2،500 $ ، هزینه و بدون کاغذ ، در حدود نصف. اگر دارای جلد چرمی قرار دادن موضوع اصلی ، دیگری 100 دلار یا به نظر شما تا قیمت می باشد.

بلغارستان
Makarovs
بلغاری آرسنال هستند که در حال حاضر تنها به کشور وارد می شود. Miltex به حال انحصار توافق با آرسنال قبل از اینکه تصمیم به خارج شدن از تجارت اسلحه کوچک است. بسیاری از دیگر Makarovs بلغاری خارج در بازار از جمله بعضی از مازاد نظامی. همانطور که بلغارها شروع به تبدیل به اسلحه های دیگر به عنوان استاندارد و موضوع پلیس نظامی ، این باید همچنان به نام پاپ در همه جا و می تواند در قیمت خیلی خوب خریداری شده باشد. خوشبختانه بورس ایالات متحده ، این بسیار ظریفانه انجام شده و برخی از انواع جالب توسط Miltex تحویل داده شد. باز هم ، از Miltex است از این نوع تجارت ، مجموعهداران ممکن است بخواهید در یکی از چیدن تا Miltex "نسخه ویژه" Makarovs هنوز هم در اطراف شناور در بازار می باشد.

در سال های اخیر ، بلغارها را برگزار ترین سهم بازار از همه Makarovs. به این ترتیب ، در میان این مدل ها هستند ، در وهله اول در grips و نشانه گذاری ، از جمله پلیس ، نظامی ، تجاری وجود ندارد ، و حتی دشمنی روس ها مشخص شده.
کد تولید بلغاری

برای پیدا کردن سال ساخت خود را بلغاری "10 دایره" نظامی Makarov ، نگاهی به شماره سریال (ها / ñ) ، به طور معمول در سمت چپ قاب ، بالاتر از گرفتن دست یافت نشد. دو حرف اول به سری تولید ، دو رقم بعدی کد سال هستند ، نگاه کنید به لیست زیر وارد نمایید. آخرین چهار رقم هستند تعداد واحد در سری تولید که. لطفا توجه داشته باشید ، تاریخ یدلایمخیرات 1970 شروع شده است از همه در تولید این گیاه با استفاده از "دایره 10" کد ، Makarov اولین بار تحت نظارت روسی در سال 1975 تولید شد ، و سال اول تولید تحت کنترل بلغاری یدلایمخیرات 1976 تغییر یافتهاست. برخی از تپانچه بلغاری ساخته شده در سال 1975 خواهد شد فرمت تاریخ روسیه ، با سال کامل را در محل کدها بعدا

 

 

 

 

 

 

*= محدود و یا سال تولید وقفه

اواخر 1999 برخی از مدل های تولید ممکن است با 39 "" S / کد ñ و در سال 2000 بعد از بر داشت S / N. این تپانچه هستند که از قطعات و فریم های که در سال 1999 ساخته شده بودند جمع آوری شدند. برخی از تپانچه Makarov ساخته شده برای صادرات و تجاری نیز با سال تولید از مهر ، و یا غیر استاندارد S / سری ñ در درخواست از وارد کننده. (برای مثال سری Miltex بازرگانی و نسخه ویژه و "آرسنال نام تجاری" مدل های صادراتی)

به عنوان مثال :

استراتژی قدیمی سیستم آب شماره 21 1441 = 1981 تولید ، 1441 واحد در "آب" سری

استراتژی جدید سیستم شماره A001441 2001 (سال کامل داده می شود ، بدون داش استفاده می شود) و یا A001441 -- 01 (آخرین دو رقم از سال استفاده می شود ، خط تیره بین S / ñ و سال)

این امکان وجود دارد که دو تپانچه با تعداد واحد ، اما همان تعداد زیر مجموعه های مختلف استراتژی قدیمی به شماره نظام.

به عنوان مثال :

آب 19 1441 و 19 1441 ضربه فنی دو تپانچه متفاوت است. این همان چیزی است که منجر به X'ing غیر از نامه های زبان انگلیسی در S / ñ ، و یا در برخی از موارد جدید S / ñ به تپانچه برای واردات به آمریکا صادر می شود اگر تغییر S / ñ بود در حال حاضر فایل BATF با ایالات متحده آمریکا ، و یا تعداد بود که منجر به دستورالعمل مطابقت ندارد.

بلغاری اطلاعات تاریخ کد وارد شده از اطلاعات را از Patman ، ScottB ، M. Madden (www.makarovinfo.com) و SlimTim از Makarov.com / Gunboards.com Makarov انجمن و آقای "ø" و "آرسنال" کارخانه (با نام برگزار شد و با درخواست او). حق طبع و نشر Makarov.com ، Co.Ltd. ، 2002 ، توفان ، WV. این اطلاعات ممکن است کپی ، چاپ ، ذخیره ، تکثیر و یا بدون اجازه کتبی ، به جز برای استفاده شخصی.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

وینچستر مگنوم 44



سلاحی که در زمان خود "فاتح غرب وحشی" نام گرفت، در سال 1866 (متجاوز از 140 سال قبل) توسط کمپانی اسلحه سازی Winchester – به مدیریت اولیور وینچستر (که در پست های قبلی عکسش تقدیم شد) اختراع گردید تا جایگزین تفنگ های گلوله زنی و سرپر موجود در دست ارتش ایالات متحده و ماجراجویان غرب وحشی شود. این سلاح در ابتدا Yellow boy (پسرک زردروی) نام گرفت که دلیلش استفاده از صفحه برنجی روی سیستم خوراک رسان اسلحه بود. این سلاح در سالهای پایانی جنگ شمال و جنوب آمریکا وارد ارتش گردید و بدلیل کاهش سفارش بعد از پایان جنگ، فروش آن به مردم عادی و شکارچیان سرعت گرفت.

وینچستر 1866



مدل بعدی آن که در سال 1873 به بازار عرضه شد، سرعت مسلح شدن بالاتر و دقت بیشتری داشت و برای کالیبر 44 عادی و کالیبر 44 مگنوم ساخته شده بود. (مگنوم یعنی قدرتمند و به فشنگ های گفته می شود که از فشنگ معمولی بلند تر بوده و باروت بیشتری در خود دارند و لاجرم ضرب گلوله شان بالاتر از انواع عادی است).



مگنوم 44 به گواه تاریخ، در طول 140 سال کارکرد خود، بیش از هر کالیبر دیگری انسان ها و شکار های گوناگون را از پا درآورده است.

فشنگ مگنوم 44




وینچستر 1873 در دست مردم عادی (غالبا مزرعه دارها و گله دارها)






شکارچی معروف – ویلیام کودی معروف به بوفالو بیل – و تفنگ وینچستر او




مدل های بعدی آن که در سال های 1876 تا 1892 وارد بازار شدند قادر به استفاده از کالیبر 45 بودند. مدل 1876 سالها سلاح سازمانی پلیس سواره سلطنتی کانادا – RCMP – Royal Canadian Mounted Police - بود. جان وین هنرپیشه معروف فیلم های وسترن در فیلم های خود از مدل های کالیبر 45 این سلاح استفاده می کرد.

پلیس سواره کانادا و تفنگ 1876



جان وین و تفنگ وینچستر




مشخصات فنی:

وزن: 4.3 کیلوگرم – طول: 1250 میلیمتر – طول لوله: 762 میلیمتر – کالیبر: 22 یا 44 یا 45
خشاب لوله ای در زیر لوله تفنگ با ظرفیتی بین 8 تا 15 فشنگ (بسته به کالیبر)


محبوبیت وینچستر مگنوم 44 نزد شکارچیان حتی بعد از گذشت 140 سال کمترین کاستی پیدا نکرده و شکارچیان نخجیر های بزرگ و تروفه و علاقه مندان به تیراندازی به سبک غرب وحشی، از طرفداران جدی این سلاح هستند. در این تصویر یک شکارچی به همراه موس (گوزن درشت جثه آمریکای شمالی) مشاهده می کنید.



در رقابت با وینچستر، کارخانه Henry و Browning نیز از دهه 1860 اقدام به تولید مشابه این تفنگ کردند که محصولاتشان از نظر کیفیت هیچ کاستی در مقابل وینچستر نداشته اند اما سابقه طولانی تر وینچستر در اسلحه سازی و معروفیت بیشتر آن باعث گردید تا نام وینچستر در تاریخ هم معنای گلوله زنی اهرمی شود.

هنری 1864



هنری جدید در کالیبرهای 22 و 44 و 45




مگنوم 44 ساخت کمپانی مارلین



نمونه جدیدتری از مگنوم 44 ساخت کمپانی وینچستر مدل 9410 رنجر
(در حال حاضر وینچستر فقط گلوله زنی گلندگنی و نیمه خودکار و ساچمه زنی تولید می کند)



قیمت این سلاح بسته به کالیبر و جنس قندان و صفحه خوراک رسان بین 650 تا 1000 دلار کاناداست و مهمات آن زیر براحتی در دسترس می باشد.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

شنايي بامسلسل دستي اينگرام



پس از جنگ جهاني دوم گوردن اينگرام طراح آمريکا مصمم شده بود مسلسلي جمع و جورتر و قوي تر طراحي کند تا جايگزين مسلسل هاي استفاده شده در جنگ گردد. با اينکه سلاح ابداعي او هيچگاه به ميادين نبرد راه نيافت اما در عوض توانست دنياي گانگسترها و تروريست ها را تسخير نمايد .


 


مي توان گفت مسلسل دستي اينگرام يکي از ساده ترين و در عين حال سريعترين مسلسل هايي مي باشد که تاکنون ساخته شده است. اينگرام يک مسلسل دستي کوچک و سبک است که با مکانيزم گلنگدن باز و فشار مستقيم گاز باروت عمل مي نمايد . البته نوع بسته ي آن نيز توليد گرديده . آنچه بعد از 40 سال باعث شده اينگرام هنوز در ميان سلاح هاي هم رده اش پرطرفدار باشد ، سادگي ، دوام و ارزاني آن است .
در طراحي آن از حداقل قطعات متحرک استفاده شده ، همچنين به ندرت دچار خرابي مي شود و در صورت بروز اشکال هم با خارج کردن تنها يک پين آن را ظرف چند ثانيه مي توان باز و بسته کرد. گفته مي شود مي توان اينگرام را به مدت طولاني زير آب نيز نگهداري کرد.
بدنه سلاح از استيل به روش پرسکاري و به شکل مکعب مستطيل ساخته شده . اجزاي متحرک و لوله در داخل بدنه ي بالايي جاي دارند و بدنه ي پائيني مانند غلافي قسمت بالايي را در بر مي گيرد . دستگيره ي گلنگدن بر روي سطح بالايي بدنه قرار دارد و در هنگام شليک حرکت نمي کند خشاب سلاح مانند بيشتر سلاح هاي بولپاپ T شکل در داخل دسته قرار دارد.
اين کار باعث حفظ تعادل آسان تر سلاح در هنگام شليک با يک دست مي گردد. اينگرام ها معمولاً با قنداق مغزي تاشو عرضه مي شود ولي قنداق چوبي يا تلسکوپي پلاستيکي هم براي آن ارائه شده . همچنين طيف وسيعي از صدا خفه کن ها و دستگيره هاي جلويي اضافي براي آن ارائه شده .

 


مدل هاي مهم اينگرام با نام هاي mac10 و mac11 عرضه مي شوند که شکل ظاهري تقريباً يکساني دارند اما نوع فشنگ مورد استفاده ، وزن ، اندازه و نواخت تير آنها متفاوت است . mac10 با دو کاليبر 0.45 ACP و apara mm 0.9 ساخته شده مي تواند در دو حالت تکتير و رگبار با سرعت 1200 گلوله در دقيقه شليک کند. اما mac11 نسبت به mac10 کوچکتر و سبکتر و داراي لوله ي کوتاه تر است و فقط در حالت رگبار با سرعت وحشتناک 1600 گلوله در دقيقه شليک مي نمايد .
اينگرام در کنار مزايا ، عيب بزرگي هم دارد و آن کنترل مشکل سلاح در هنگام شليک است . به همين خاطر آن را جزو سلاح هاي شليک کن و دعا کن که به هدف بخورد (spray and pray) قرار مي دهند. که البته دستگيره ي جلويي و يا صدا خفه کن هاي بلند که مي تواند در نقش دستگيره هم عمل نمايد تا حدودي اين مشکل را بر طرف کرده است.
با اينکه اينگرام به علت مشکل کنترل از رقيبش ميکرو يوزي ساخت رژيم اشغالگر قدس کارايي کمتري دارد اما خود اسرائيلي ها هم از مشتريان آن هستند و توسط نيروهاي عمليات ويژه رژيم اشغالگر خصوصاً در داخل هواپيما استفاده مي شود زيرا گلوله هاي آن نه بدنه ي هواپيما را سوراخ مي کند و نه کمانه مي کند. همچنين بخشي از نيروهاي مسلح امريکا، انگلستان، پرتغال و تعدادي از کشورهاي امريکاي لاتين در دوره هاي زماني مختلف از آن استفاده کرده اند .
در سال 1975 کمپاني اينگرام اعلام ورشکستگي کرد و ماشين هاي توليد و نقشه هاي فني و سلاح هاي نيمه کاره را به شرکت RPB واگذار کرده کمپاني RPB سلاح را به هدف فروش به غير نظاميان توليد مي کرد . البته گفتني است که دو تن از شرکاي اصلي RPB از قاچاقچيان عمده ي مواد مخدر امريکا بودند. در سال 1982 به خاطر فشارهاي قانوني ناشي از فعاليت هاي شرکاي قاچاقچي RPB شرکت منحل اعلام شد و توليد مسلسل در شرکت ديگري با نام SWD ادامه يافت .
امروزه اين سلاح توسط دو شرکت Vulcane Arms (گلنگدن باز ) و Master piece Arms (گلنگدن بسته ) توليد مي شود .
 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

تک تیر انداز دراگانوف





نام ديگر اين اسلحه SVD نيز مي باشد مخفف Snaiperskaya Vintovka Dragunov به معني اسلحه دوربين دار دراگانوف .



 




نوع :
تفنگ دوربين دار اتوماتيك و نيمه اتوماتيك انفرادي

كشور سازنده :
اتحاديه جماهيرسوسیالیستی شوروي

كاليبر :
۶۲/۷ميليمتر

طول اسلحه: 1125 ميليمتر
طول لوله :
620 ميليمتر

وزن بدون دوربين:
۳۱/۴ كيلوگرم

نواخت تير علمي :
30 تير در دقيقه

دقت آتش :
2000 متر

تعداد تير در خشاب :
10 تير




 










نوع دوربين : PSO-1 همراه با روشن كننده هدف


ب) مشخصات :

SVD به عنوان يك اسلحه دوربين دار استاندارد ساخته نشد . در حقيقت وظيفه اصلي آن محقق كردن هدف ارتش روسيه براي افزايش برد مفيد آتش هر پياده نظام بالاتر از 600 متر و همچنين پشتيباني آتش , از نفرات خودي .



 



SVD داراي وزن كم , نسبتا دقيق و داراي برگه نظام آتش دو وضعيتي است : تك تير و اتوماتيك .
اولين آزمايش موفقيت آميز در کارخانه ایژماش روي SVD در سال 1958 انجام شد كه منجر به آن شد در سال 1963 اسلحه سازماني روسيه شود.

SVD در هر شرايط قابل اطمينان است و براي جنگهاي سنگين طراحي شده است .
آخرين تغييراتي كه روي SVD لحاظ شد الف) دسته چوبي جلويي آن به شكل پليمر در آمد ب) براي حمله هاي هوايي قنداق تاشو ساخته شد ج) لوله آن كوتاه تر و به 550 ميليمتر رسيد .

تمام اصلاحات ياد شده در جنگهاي زيادي آزمايش شد نظير آخرين جنگ چچن و جنگ افغانستان




 




ج) سازمان
در هر دسته(جوخه) يك نفر داراي اين اسلحه است


د) مهمات :
SVD مي تواند از هر تير استاندارد 7/62 ميليمتري استفاده كند . ولي گلوله اصلي آن SVD Sniper-garad است كه مرمي به جنس فولاد دارد .




 


 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

 

سلاح هاي گوشه زن



براي اولين بار در نبردهاي سنگين و خشونت بار خياباني در استالينگراد بود كه ايده ساخت تسليحات گوشه زن ، به ذهن سربازان آلماني خطور كرد و در مدت زمان كوتاهي نيز ، اين سلاح توسط طراحان قدرتمند كارخانه اشمايزر طراحي شد و نمونه هاي اوليه آن ، براي آزمايش به استالينگراد ارسال شد و در آن زمان بود كه سربازان روسي ، متوجه نكته عجيبي در زد و خوردهاي كوچه به كوچه استالينگراد شدند. آنها گلوله را مي ديدند ، اما اثري از تيرانداز نبود.
با پايان يافتن جنگ جهاني دوم ، اين ايده بي نظير نيز مانند دهها پروژه ديگر ، در اثر رخوت بعد از جنگ از يادها رفت و به فراموشي سپرده شد.در جنگ هاي شهري يا درگيري هاي پليسي و كلآ در هر نوع عملياتي كه در فضاهاي محدود و بسته صورت مي گيرد ، يك سلاح گوشه زن مي تواند جان دهها سرباز يا پليس را نجات دهد و تجهيز نيروهاي نظامي و انتظامي هر كشوري منجمله ايران به اين نوع تسليحات ، بسيار مهم و حياتي است.



ايده اي كه آلمان ها طي جنگ جهاني دوم از آن استفاده نمودند ، استفاده از مسلسل هاي لوله كج بود كه تكنولوژي آن براي پياده سازي در اين زمان نيز پيچيده است. به همين دليل بسياري از سازندگان مطرح و مشهور تسليحات ، از راه حلي بسيار ساده و جالب استفاده نمودند. اين راه ، طراحي كيتي بود كه بتوان سلاح هاي كمري استاندارد را از طريق آن ، به سلاح گوشه زن تبديل نمود. در حالت عادي ، اين كيت از سلاح كمري ، به فرم معمول و براي نشانه روي مستقيم استفاده مي كند. اما زماني كه لازم باشد ، بلافاصله توسط اين كيت (كه داراي يك دوربين سبك و كارا مي باشد) ، سلاح كمري در زاويه دلخواه قرار گرفته و تيرانداز توسط يك صفحه نمايش با كيفيت ، هدفگيري نموده و شليك مي كند







 

 

بر روي اين كيت مي توان سلاح هاي كمري توليدي كارخانه هاي CZ ، GLOCK ، BRETTA ، SIG SAUER را نصب كرده و به راحتي استفاده نمود. در كيت ها و سيستم هاي جديد گوشه زن كه در سال 2005 معرفي شدند ، امكان استفاده از نارنجك هاي 40 ميليمتري انفجاري ، دودزا و ... فراهم گرديده است. همچنين امكان پرتاب گازهاي اشك آور ، بيهوش كننده و سمي نيز توسط اين كيت هاي گوشه زن وجود دارد.






در اسرائیل ، واحدهای رهایی گروگان (لهد) و در آمریکا نیروهای S.W.A.T (Special Weapon And Tactics) و جوخه های ضدتروریست ، از این اسلحه استفاده می کنند. در ایران نيز نیروهای رهایی گروگان و جنگ شهری سپاه ، از این اسلحه استفاده می کنند. اولین بار ایران این اسلحه را به طور غنیمت از نیروهای بعثی عراق به دست آوردند و پس از آشنایی با طرز کار این اسلحه ، مقدار محدودی از آن را خریداری و در اختیار نیروهای ویژه خود قرار داد.





خصوصیات اصلی اسلحه:


1) دوربین كه نصب و جداشدن آن ، به راحتی انجام می شود.
2) مانیتور دوربین كه دارای یک خط دید نشانه روی به شکل + است. چون این اسلحه در محیط های کوچک داخل ساختمان و کلآ در محیط شهری استفاده می شود ، نیاز به تغییر زاویه جدی ندارد. (مثل کلت)
3) خروجی ویدئویی که می توان از آن به عنوان فرستنده تصویر هم استفاده کرد.
4) باتری كه تعویض آن به راحتی انجام می شود.
5) عمومآ دارای قنداق تاشو هستند.
خصوصیات قابل ارتقای اسلحه:
1) تعویض دوربین و نصب دوربین دلخواه كه مي تواند هر امکاناتی داشته باشد.
2) لیزر نشانه روی مرئی و نامرئی.
3) ف*یل*تر اشعه فروسرخ (یعنی می تواند اشعه ای را که از چراغ قوه فرستاده مي شود را به اشعه فروسرخ تغییر دهد و دوربین برگشت آن را دریافت می کند. اين یعنی دوربین دید در شب)
4) دوپایه با خاصیت جدا شدن و جمع شدن.
5) جعبه حمل ضد آب.

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

ین گروه از دید قانون غیرمجاز هستند – البته برای اشخاص و برای موسسات حراستی و نیروهای نظامی تحت قوانین دیگری قرار می گیرند که از حوصله این وبلاگ بیرون است. بطور کلی، یک سلاح غیرمجاز خواهد بود اگر جزو گروههای زیر باشد:

- تمام خودکار (امکان شلیک رگبار داشته باشد).

- سلاح های کمری با طول لوله کوتاهتر از 105 میلیمتر. نیز سلاح های کمری کالیبر 25 و 32 بجز نمونه های مسابقاتی که مورد تایید باشند.

- تفنگ های ساچمه زنی و گلوله زنی ایکه دستکاری شده باشند بنحوی که لوله آنها از 475 میلیمتر (تقریبا 18 اینچ) کوتاه تر شده باشد یا کل اسلحه طولش از 660 میلیمتر (تقریبا 26 اینچ) کوتاه تر شده باشد. (بعنوان مثال حتما در فیم های سینمایی تفنگ های ساچمه زنی لوله بریده با دسته کوتاه شده را که تبهکاران بکار می برند دیده اید.)

- هر سلاحی که توسط مراجع انتظامی و قضایی بطور اختصاصی در این گروه قرار گرفته باشد. برای دیدن لیست طولانی و مشروح این گروه می توانید اینجا کلیک کنید.

بنظر می رسد توان شلیک مسلسل و نیز کوچک بودن سلاح به حدی که آن را برای تبهکاری مناسب کند آنرا در دسته های محدود و یا غیرمجاز قرار می دهد و این محدودیت ها ارتباطی به قدرت آتش، برد سلاح و ضرب گلوله ندارد. در اینجا چند نمونه از سلاح های غیرمجاز را مشاهده می کنید


سلاح های غیرمجاز
سلاح های غیرمجاز
سلاح های غیرمجاز
تفنگ های ساچمه زنی
سلاح های غیرمجاز
سلاح های غیرمجاز
سلاح های غیرمجاز


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

بررسی انواع مهمات – قسمت سوم

تیرهای گلوله زنی غیرخفیف (با چاشنی مرکزی یا سنتر فایر) – Centrefire Cartridges 



فشنگ های گلوله زنی سنترفایر فشنگ هایی هستند که چاشنی آنها در مرکز پایه پوکه شان مستقر شده و چاشنی مربوطه مستقل از بدنه فشنگ بوده و باید جداگانه ساخته و در پایه نصب شود. دو مزیت عمده این نوع فشنگ ها عبارتند از: 1- می توان از پوکه آنها دوباره استفاده کرد و با چاشنی گذاری و پرکردن آنها تا چند نوبت از آنها استفاده نمود. 2- بدلیل استقلال چاشنی می شود اندازه آنها را بزرگتر و پوسته آنها را محکم تر کرد تا باروت بیشتر و مرمی بزرگتری را حمل کنند و به این ترتیب می شود فشنگهای پرقدرت تولید کرد.

چاشنی و پایه چند نمونه سنترفایر – در این عکس: کالیبر 50، 6.5 و رمینگتون 223




مقایسه فشنگ ریم فایر (چاشنی لبه ای) با سنترفایر (چاشنی مرکزی) در ساختار و ابعاد



این نوع فشنگ در پی مشاهده ضعف قدرت فشنگ های ریم فایر (چاشنی لبه ای که در پست قبلی به آنها اشاره شد) و نامناسب بودن ساختار ریم فایر ها (بدلیل نازکی پوسته) برای حمل باروت بیشتر و مرمی بزرگتر در نیمه دوم قرن نوزدهم به بازار عرضه گردید.

تصویر مقایسه اندازه فشنگ های سنترفایر ( کالیبر 50 تا 5.62 ناتو) با خفیف




بدلیل تنوع بسیار زیاد مرمی و اندازه کالیبر در این دسته از فشنگ ها، امکان بررسی تمام آنها در یک پست وجود ندارد اما سعی می کنیم گروهبندی های مهم آنها را مورد بحث قرار دهیم.

انواع مرمی

سرگرد سربی - RNL – Round Nose Lead – مرمی سربی برهنه – که با وجود همه گیر شدن مرمی های پوشش دار، هنوز در بعضی فشنگ های قدیمی تر سلاح های کمری و مسلسل ها کاربرد دارد.

تصویر فشنگ سرگرد سربی



سرپخ سربی – FNL- Flat Nose Lead – مشابه نوع قبلی است اما نوک آن پخ خورده و صاف است. متداول در تیراندازی های به سبک غرب وحشی یا Cowboy Action Shooting که علاقه مندان خودش را دارد.

تصویر فشنگ سرپخ سربی



ضد زره – AP – Armor Piercing – مرمی سخت از جنس آلیاژهای فولاد یا تنگستن به شکل نوک تیز غالبا با پوشش غلاف نازک سربی یا مسی که این پوشش برای محافظ لوله تفنگ از خراشیده شدن توسط مرمی بکار می رود. اثر گذاری این مرمی روی هدف های غیر زره پوش (بدون جلیقه ضد گلوله) به کارآمدی نوع تمام فلزی آن نیست.

تصویر فشنگ ضد زره



روکش فلزی کامل – FMJ – Full Metal Jacket – (که فیلمی نیز به همین نام درباره جنگ ویتنام ساخته شده بود که در ایران اشتباها آنرا جلیقه تمام فلزی ترجمه کرده بودند) مرمی از یک هسته سربی که بطور در یک غلاف مسی یا مفرغی یا فولاد نرم پوشانیده شده و در هنگام برخورد با مانع کمترین میزان تغییر شکل را دارند و بیشتر کج می شوند تا اینکه بشکفند.

تصویر فشنگ با روکش فلزی کامل



روکش دار با سر نرم – JSP – Jacketed Soft Point – که اولین نمونه آن در اواخر قرن نوزدهم توسط اسلحه های انگلستان در منطقه دام دام Dum Dum در نزدیکی کلکته هندوستان ساخته و بکارگرفته شد و بعدا در ایران به فشنگ "دم دم" معروف گردید (کلنل محمد تقی خان پسیان از معروف ترین قربانیان این نوع گلوله در تاریخ ایران است). این مرمی مشابه نوع پوشش کامل است اما سر آن مثل نوک مداد لخت است و سرب آن بیرون زده است. این مرمی از استحکام نوع پوشش کامل و شکفتن و تخریب نوع سربی یا سرسوراخ برخوردارست. نوعی از آن که توسط کارخانه نازلر Nosler اختراع شده است دارای دو قسمت است و وصل مرمی به هم وصل شده تا ضمن شکفتن تیر در موقع برخورد از گسستن بیش از اندازه مرمی جلوگیری کند و پایه آن همچنان شکل خود را حفظ کند.

تصویر فشنگ روکش دار با سرنرم



تصویر فشنگ نازلر



روکش دار سر سوراخ – JHP – Jacketed Hollow Point – که تقریبا بلافاصله بعد از اختراع مرمی روکش دار با سرنرم توسط اسلحه سازی Woolwich در انگلستان اختراع شد، روکش کامل دارد و سرش سوراخ است و سریعتر از سایر نمونه ها می شکفد و میزان شکفتگی آن بیشتر از انواع دیگرست. نوعی از این مرمی دارای مغزی پلاستیکی در درون سر سوراخ فلزی آن است که وجود مغزی باعث حفظ شکل کامل بالستیکی مرمی شده و دقت و برد آن را بالا می برد در حالیکه در هنگام برخورد به شکفتن آن نیز کمک می کند.

تصویر فشنگ روکش دار سر سوراخ



مرمی انفجاری  Exploding Bullet – که در مرمی خود حاوی مواد منفجره بوده و به هنگام برخورد منفجر می شوند. استفاده از این نوع مرمی در بیشتر ایالت های آمریکا و در کشور کانادا، ممنوع می باشد.



نیز دقت کنید که اصطلاح Spitzer به معنای خمره ای است و به مرمی های نوک تیز خمره ای – مانند فشنگ های جنگی – گفته می شود و صرفا به شکل ظاهری مرمی اشاره دارد.

باید توجه داشت که طبق کنوانسیون ژنو و نیز مصوبه دادگاه لاهه، استفاده از مرمی های شکفته شونده – Expanding projectiles- علیه نیروهای نظامی ممنوع می باشد. این در حالیست که مجرمین و تروریست ها از این نوع مرمی بدون محدودیت استفاده می کنند.

انواع کالیبرهای متداول

کالیبر 9 میلیمتری – که گروه وسیعی از فشنگ های سلاح های کمری را شامل می شود اما در حالت کلی منظور از آن 9x19mm Parabellum است و در انواع سلاح های کمری نیمه خودکار و مسلسل های دستی کاربرد دارد.

تصویر 9 میلیمتر پارابلوم که در این نمونه نوع سرسوراخ آن به تصویر کشیده شده



کالیبر 300 مگنوم وینچستر – 0.300 Winchester Magnum – فشنگ دوربرد مخصوص تک تیراندازی که مورد توجه یگان ویژه ارتش آمریکا – US Navy SEALS – و یگان ویژه ارتش آلمان – Bundeswehr – قرار گرفت. قدرت آن تقریبا در حد یک 7mm Remington Magnum است اما بازدهی آن بالاتر از سطح 7.62x51mm ناتو است.

تصویر 300 مگنوم وینچستر



کالیبر 308 وینچستر – 0.308 Winchester – نام تجاری فشنگ های ساخت کارخانه وینچستر که بر اساس کالیبر جنگی 7.62x51mm استاندارد ناتو ساخته شده اند. در اصل این کالیبر دو سال پیش از گزینش این کالیبر توسط ناتو (در سال 1954) عرضه گردید. متعاقب آن تفنگ های وینچستر مدل 70 و 88 برای این کالیبر تغییر داده شدند و از آن زمان کالیبر 308 وینچستر یکی از محبوبترین فشنگ های شکار نخجیر های بزرگ بوده است. در حال حاضر این کالیبر در ارتش ها، نیروهای انتظامی و شکار بکار می رود.

تصویر 308 وینچستر



کالیبر 0.338 لاپوا - 0.338 Lapus (8.6x70mm or 8.85x71mm) – که در ابتدا برای تفنگ های تک تیراندازی دوربرد ساخته شده بود تا فاصله بالستیکی بین کالیبر 0.300 وینچستر مگنوم و کالیبر 0.50 BMG را پر کند. فشنگ مخصوصی است که دو نوع مرمی با کاربری ضد-نفر و ضد-اشیاء دارد. علاوه بر آن این نوع فشنگ محبوبیتی ویژه نزد شکارچیان نخجیر های بزرگ و نیز تیراندازان مسابقات مخصوص برد طولانی دارد.

تصویر 338 لاپوا



تفنگ تک تیراندازی یگان های ویژه مجهز به صداخفه کن که از لاپوا استفاده می کند



کالیبر 0.357 مگنوم – 0.357 Magnum – که کپی درازتر و قوی تر از کالیبر 38 مخصوص است مورد استقبال نیروهای انتظامی و شکارچیان قرار گرفته است. ایده اولیه در ساخت آن، کاربرد نظامی / انتظامی آن برای نفوذ به بدنه خودرو و خردکردن پوسته موتورخودرو بوده است.

تصویر 357 مگنوم



کالیبر 44 مگنوم &nd
ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

بررسی انواع مهمات – قسمت دوم

تیرهای گلوله زنی خفیف (چاشنی لبه ای – ریم فایر) – Rimfire Cartridges



این فشنگ که امروزه در کالیبر خفیف 22 – یعنی بیست و دو صدم اینچ معادل 5.5 میلیمتر- و پایینتر بکار می رود، تفاوت اصلی اش با (فشنگ گلوله زنی با چاشنی مرکزی) در این است که چاشنی آن در غلاف لبه پایه فشنگ قرار دارد و سوزن تفنگ بجای ضربه زدن به مرکز پایه، به حاشیه آن ضربه می زند. در اصل لبه این فشنگ ها بشکل غلافی توخالی ساخته می شود که پهن تر از لبه فشنگ های دیگر است و درون آن با چاشنی ضربه ای پر می شود. این چاشنی که مانند حلقه ای باروت موجود در کف استوانه فشنگ را در برگرفته با وارد آمدن ضربه براحتی جرقه را به درون استوانه می فرستد و پروسه احتراق باروت را شروع می کند.

تصویر نحوه قرارگیری چاشنی و محل وارد آمدن ضربه



طرح فشنگ کالیبر 22



بخاطر نحوه شلیک و خراب شدن لبه فشنگ در زمان استفاده، پوکه این فشنگ قابل پرکردن مجدد نیست و صرفا می تواند ذوب و دوباره قالبگیری شود، اما بخاطر ساده بودن سیستم آن – عدم نیاز به یک چاشنی مرکزی که باید جداگانه ساخته و در پایه فشنگ نصب شود – تولید انبوه آن آسانتر و هزینه اش به مراتب پایین تر از هزینه فشنگ با چاشنی مرکزی است (گاها در حد یک پنجم قیمت – در واقع می شود یک جعبه 500 تایی آن را زیر 20 دلار خرید).

تصویر مهمات 22



فشنگ های ریم فایر امروزه محدود به کالیبرهای کم فشار (نظیر 22 و کمتر از آن) هستند و دلیلش نیاز به داشتن پوسته نازک در پوکه برای رساندن ضربه به چاشنی است. در گذشته کالیبرهای بزرگتری نظیر 44 (11 میلیمتری) نیز ساخته می شدند. پوسته نازک یکی دیگر از دلایل ارزان تمام شدن این فشنگ ها می باشد.

تصویر مقایسه ای کالیبرهای مختلف – فشنگ اول از سمت راست کالیبر 22 است



دلیل "خفیف" نامیده شدن این فشنگ ها در ایران، صدای کم آن در هنگام خروج از لوله سلاح است که دلیل آنرا می توان در شتاب پایین اولیه آن دانست که مانع از شکسته شدن دیوار صوتی توسط مرمی می شود و لاجرم صدایی "خفیف" دارد. البته نمونه های قویتر خفیف، نظیر مگنوم، دیگر به ساکتی نمونه های قدیمی تر نیستند و سرعت پرتابشان بالاتر از سرعت صوت است.

مقایسه فشنگ های 22 پایه بلند، 22 پایه بلند مخصوص تفنگ، و قویترین این گروه: وینچستر مگنوم 22



فشنگ های مرغوب مسابقه ای کالیبر 22 و نیز فشنگ های خارج از تولید طرح قدیمی نظیر 22 پایه کوتاه (0.22 Short) و 22 وینچستر اتوماتیک (0.22 Winchester Auto) و مگنوم ریم فایر رمینگتون 5 میلیمتری (5mm Remington Magnum Rimfire) قیمت بسیار بالاتری دارند.

تصویر فشنگ های از رده خارج



ایده کارگذاشتن چاشنی در لبه فشنگ در سال 1831 میلادی مطرح شد و همانزمان نیاز به ساختن پوکه هایی با پوسته نازک مطرح گردید. در سال 1845 نمونه مشهور و موفق Flobert 0.22 BB Cap وارد بازار گردید که از یک چاشنی پرقدرت و یک پرتابه مدور که در یک پوکه محصور شده بودند ساخته شده و فاقد باروت بود. این فشنگ صرفا برای تیراندازی تفریحی درون سالن استفاده می شد و ضربش در حد یک تنفگ بادی بود.

تصویر نمونه های مختلف فشنگ فلوبرت



نمونه موفق بعدی را کمپانی اسمیت اند وسون در سال 1857 برای ششلول ساخت که مدل پایه کوتاه 22 بود و حاوی باروت سیاه بود طول پایه بلندتری داشت. بعد از آن نمونه های پایه بلند وارد بازار گردیدند که باروت بیشتر و مرمی سنگین تری داشتند. فشنگ پایه بلند 22 (0.22 Long Rifle) متداولترین و معروف ترین اندازه آن است.

تصویر ششلول اسمیت اند وسون 1845



تصویر فشنگ پایه بلند 22



از این زمان کالیبر های سنگین تر نیز معرفی گردیدند که بعلت نیاز به فشار گاز بالاتر و به تبع آن پوکه ضخیم تر، نوع چاشنی مرکزی وارد بازار گردید و کالیبر ریم فایر در حدد 22 باقی ماند.
امروزه علاوه بر کالیبر 22 از کالیبر 17 (معادل 4.5 میلیمتر) نیز استفاده می شود که غالبا برای شکار حیوانات موذی نظیر خرگوش و روباه و جوندگان کوچک استفاده می شود که اصطلاحا فشنگ های وارمینت Varmint (آفت) خوانده می شوند.

فهرستی از متداول ترین مهمات ریم فایر موجود
 


• .22 Long Rifle (.22 LR), the most common cartridge made
• .22 Long Rifle High Velocity Mini-Mag (.22 LR)
• .22 Stinger (slightly longer case) - the basis for the .17 HM2
• .22 Winchester Magnum Rimfire (.22 WMR)
• .17 Hornady Magnum Rimfire (.17 HMR), a .17 caliber based on the .22 WMR case
• .17 Hornady Mach 2 (.17 HM2), a .17 caliber based on the .22 Stinger case


یک نمونه خفیف که جدیدا محبوبیت پیدا کرده، نمونه 17 HMRاست که از کارتریج 22 WMR استفاده می کند اما گردن باریکتری دارد که مرمی 17 را می پذیرد. مزیت آن نسبت به 22 در مسیر پرتاب صاف تر آن است. مغزی پلاستیکی آن که در مرکز خالی مرمی قرار می گیرد به آن حرکت نرم تر و هدفگیری دقیقتری می دهد.

تصویر کالیبر 17 با مغزی پلاستیکی



تصویر انواع فشنگ های کالیبر 17



تصویری از یک رولور(ششلول) NAA کالیبر 17 با مغزی پلاستیکی که سلاح دفاعی است



یک مدل خفیف 22 با مرمی کائوچویی که پر از ساچمه های ریز است نیز برای از بین بردن موش و جوندگان کوچک در فاصله نزدیک بکار می رود که موقتا خفیف شما را به ساچمه زنی تبدیل می کند و به "موش کش" شهرت دارد.

تصویر فشنگ خفیف ساچمه ای – معروف به Ratshot



باید دقت شود که فشنگ خفیف، علیرغم کالیبر کوچکش بسیار خطرناک و مرگبار است و در صورت برخورد به هر موجود زنده، حتی نخجیرهای بزرگ، می تواند ضربه مهلکی به هدف خود وارد کند. خصوصا اینکه بدلیل ضعف سرعت اولیه، مرمی آن نمی تواند از بدن هدف خارج شود و بعد از ورود به بدن شکار اقدام به برخورد به اعضای داخلی و کمانه کردن در درون هدف و وارد کردن صدمه و خونریزی بیشتر می کند.

نمودار نشان دهنده سرعت انواع فشنگ های خفیف


به اختصار می شود گفت که یک مرمی 22 که از یک فشنگ پایه بلند شلیک شده باشد تا نزدیک به 1 کیلومتر خطرناک محسوب می شود.

تصویر یک کایوت – گرگ کوچک جثه آمریکای شمالی - که با شلیک یک 17HMR از پادرآمده است



تصویر یک شکارچی با سنجاب های شکار شده توسط همین کالیبر



هزینه این مهمات، همانطور که اشاره شد، بسیار نازل بوده و بسته های بزرگ 500 تایی آنرا می شود زیر 20 دلار خریداری کرد


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

بررسی انواع مهمات – قسمت اول

تیرهای ساچمه زنی – Shotgun Shell



در این سلسله از مقالات به بررسی انواع مهمات بکار رفته در سلاح های گرم می پردازیم و با انواع، ساختار، عملکرد، زیرشاخه ها و اطلاعات فنی آنها آشنا می شویم.

تیر ساچمه زنی عبارت است از پوسته ای مدور Shell که در یک انتها چاشنی – پرایمر Primer- را در خود جای داده و در انتهای دیگر پرس خورده و جمع شده است.

تصویر برش خورده تیر ساچمه زنی



تصویر چاشنی



باروت سفید (بدون دود) در بخش تحتانی پوسته و روی چاشنی قرار گرفته تا با جرقه زدن چاشنی عمل احتراق انجام شود. برای جداسازی ساچمه ها از باروت در حال احتراق و نیز برای به حداکثر رساندن فشار وارده به ساچمه ها، از نمدگزاری (که در واقع این روز ها از جنس پلاستیک است) استفاده می کنند. نمد یا Wad ساختاری ویژه دارد که در پایین آن ضربه گیر فنر مانندی قرار گرفته تا در بدو شروع احتراق مقداری انرژی انفجار را در خود جمع کند و بعد با فشار گاز باروت به سمت مقابل و در امتداد لوله به حرکت درآید.

تصویر یک نمونه نمد - Wad - جدید ساخت کارخانه وینچستر



باله دار بودن استوانه نمد باعث می شود تا بعد از خروج از لوله و در مواجه شدن با فشار هوای بیرون بشکفد و ترمز کرده از ساچمه ها فاصله گرفته و اجازه حرکت آزادانه و انتشار ساچمه ها را بدهد.


تصویر از صحنه پرتاب نمد و ساچمه ها در هنگام شلیک -عکسبرداری با سرعت زیاد



سایزبندی تیرهای ساچمه زنی به قطر لوله (اصطلاحا گیج gauge) و طول محفظه احتراق مربوط می شود و سایز بندی مخصوصی نیز برای ساچمه های موجود در درون تیر وجود دارد. متداول ترین سایز ساچمه زنی گیج 12 است و طول تیر نیز در سایز های 3 و 3.5 اینچی از بقیه متداول تر هستند.


تصویری از مقایسه طول تیرهای ساچمه زنی – قبل و بعد از شلیک



یک نکته مهم و حیاتی در مورد انتخاب تیر مناسب با تفنگ این است که اگر گیج (قطر) تیر از گیج تفنگ کمتر باشد، بهنگام بارگذاری بجای نشستن در محفظه احتراق، اشتباها وارد لوله می شود و اگر تیر بعدی پشت سرش شلیک شود لوله را می ترکاند!

نیز از آنجاییکه این تیر بعد از شلیک سرش باز می شود و به طول آن اضافه می شود، اگر طول تیر بلند تر از تیر مورد استفاده در تفنگ باشد، در هنگام شلیک و باز شدن پرس سر تیر، بدلیل چسبیده بودن به انتهای محفظه احتراق جای باز شدن نداشته می تواند لوله را منفجر کند.

لحظه بارگذاری در مخزن در ساچمه زنی دستکش - پمپی



تعداد ساچمه – یا بهتر بگوییم پرتابه – های درون پوسته به اندازه پرتابه ها بستگی دارد و طبعا هر چه برزگتر باشند تعداد کمتری از آنها در پوسته جا می گیرند. تعداد پرتابه ها از یک عدد (برای پرتابه های نوع حلزونی Slug و قیفی Sabot) تا چند صد عدد برای ریزترین ساچمه (نمره 14 و بالاتر) می تواند باشد. ساچمه ها از نظر اندازه به دو دسته مخصوص پرنده Bird shot و مخصوص گوزن Buck shot تقسیم بندی می شوند. معمولا از سایز 4 تا 000 جزو باکشات حساب می شود.


تصویری از مقایسه اندازه شات ها - ساچمه ها



جدول مقایسه ای ساده بین دو گروه شکار



جدول استاندارد آمریکایی اندازه ساچمه ها




تصویر تیرهای پرنده زنی



تصویر تیرهای گوزن زنی



جنس ساچمه ها می تواند بسته به کاربرد آنها سربی، فولادی، بیسموت، تنگستن یا لاستیک باشد. ساچمه های سربی – که اصطلاحا Lead shot نامیده می شوند - مشابه نمونه های سنتی آن از آلیاژ سرب هستند. برای هرگونه شلیک برفراز آب – دریاچه یا رودخانه - از ساچمه های دیگری – که اصطلاحاammunition Waterfowl یا مهمات مخصوص حیوانات آب نشین – نامدارند استفاده می شوند که در اصطلاح "غیر سمی" یا non-toxic نامیده می شوند.

ممنوعیت استفاده از ساچمه سربی وقتی خطر ریختن آن در آب وجود دارد برای جلوگیری از مسمومیت سرب آب های جاری است. ساچمه های فولادی البته ضرب و نفوذ بسیار بالایی دارند اما بدلیل سنگینی وزن، بردشان از بقیه نمونه ها کمتر است.

تصویر شات فولادی




تصویر تیر ساچمه زنی مجهز به ساچمه بیسموت مخصوص آب نشین ها


برد موثر تیر های ساچمه زنی بسته به جنس و اندازه ساچمه ها متغیر است.




حال بیایید نگاهی داشته باشیم به اسلاگ – شات حلزونی – و تیرهای ویژه


تیرهای حاوی اسلاگ بجای ساچمه تنها یک پرتابه در درون نمد دارند. این پرتابه می تواند شبیه مرمی سلاح های گلوله زنی یا شبیه ساچمه تفنگ های بادی (سابوت) باشد. نیز می تواند رویش شیار خان خورده باشد و از ساچمه زنی های مخصوص اسلاگ که لوله شان دارای خان مخصوص است شلیک شود (در این حالت بدلیل حرکت چرخشی دقت بیشتری به پرتابه داده می شود). باید توجه کرد که ساچمه زنی های خان دار – Rifled - برای شلیک تیرهای ساچمه زنی عادی مناسب نیستند چون ساچمه هایشان بجای حرکت به شکل یک دایره توپر، بدلیل وجود خان و به دوران افتادن نمد در هنگام حرکت در لوله، در موقع خروج وضعیت گریز از مرکز پیدا می کنند و به شکل دایره توخالی پیش می روند.

مقایسه تیر ساچمه ای و تیر حلزونی - اسلاگ



برای تشخیص این تیرها – به غیر از خواندن مشخصات مندرج بر پوسته تیر – می توانید سر اسلاگ را که از پرس خوردگی تیر بیرون زده ببینید.

تصویر اسلاگ – سر آن از پرس خوردگی سر تیر بیرون زده است



تصویر اسلاگ شکفتنی – مثل گلوله شکاری در موقع برخورد می شکفد - ساخت کارخانه رمینگتون



تصویر اسلاگ شکفتنی – سر توخالی و شیار خورده آن دیده می شود.



تصویر اسلاگ شکفتنی با مغزی پلاستیکی که پروسه شکفتن در لحظه برخورد را دقیقتر می کند



تصویر برش خورده از اسلاگ خاندار



تصویر تیر اسلاگ خاندار



تصویر تفنگ ساچمه زنی خاندار در مقایسه با معمولی



همانطور که قبلا ذکر شد، از ساچمه زنی مسلح به ساچمه های لاستیکی برای مقابله با شورش – خصوصا در زندان ها – استفاده می شود که ضرب این ساچمه بدلیل پایین بودن چگالی ساچمه ها بسیار کمتر از ساچه های سربی است و قدرت نفوذ به بدن مضروب را ندارند اما ضربه بسیار شدید و دردناکی بوجود می آورد که موجب از پا افتادن شخص می شود.

تصویر شات لاستیکی



یک مدل جدید برای پلیس ضد شورش که در آن مغزی شات در واقع دستگاه شوک الکتریکی است


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی

سلام رفیق اینجا هر چی بخوای در مورد سلاح های جنگی است.

فقط خواهشا نظراتتون را به ما بگید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, توسط علی عبدلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :